مهاجرت اساتید دانشگاه؛ تهدیدی خاموش برای آینده علمی ایران
سوفیانیوز: در سالهای اخیر، پدیده مهاجرت اساتید دانشگاهی به یکی از چالشهای جدی نظام آموزش عالی کشور تبدیل شده است. روند فزاینده مهاجرت اساتید، نهتنها نشانهای از چالشهای عمیق در نظام آموزش عالی است،
به گزارش سرویس اخبار دانشگاهی پایگاه خبری سوفیانیوز در سالهای اخیر، پدیده مهاجرت اساتید دانشگاهی به یکی از چالشهای جدی نظام آموزش عالی کشور تبدیل شده است. روند فزاینده مهاجرت اساتید، نهتنها نشانهای از چالشهای عمیق در نظام آموزش عالی است، بلکه در صورت بیتوجهی، میتواند به بحرانی ملی در حوزه علم و فناوری تبدیل شود چرا که این مسئله مهاجرت زنگ خطری است برای آینده علمی و توسعه پایدار کشور.
مطابق آمار اعلامی وزیر علوم، سیمایی صراف: در چندسال اخیر 25 درصد از استادان مهاجرت کردهاند هرچند برخی از کارشناسان این آمار را نادرست میدانند. همچنین با اشاره به دلایل اقتصادی این مهاجرتها پایین بودن حقوق اساتید ایرانی در مقایسه با کشورهای همسایه را یکی از عوامل این ماجرا دانست و افزود: «در حالی که درآمد اساتید در این کشورها بین 4 تا 7 هزار دلار است، حقوق استاد تمام در ایران با 50 پایه به سختی به هزار دلار میرسد.» به گفته او، اساتید جوانی که تنها 300 تا 400 دلار دریافت میکنند، انگیزه بیشتری برای مهاجرت دارند.
مهاجرت اساتید و قطع همکاریهای آنان با دانشگاهها رو به افزایش است
علی خاکی صدیق، رئیس هیات امنا و هیات ممیزه وزارت علوم در خصوص آمار منتشر شده از مهاجرت اساتید گفت: در زمینه مهاجرت اساتید و قطع همکاریهای آنان با دانشگاهها، ما شاهد افزایش این روند در برخی دانشگاهها و رشتهها هستیم. این مسأله بهویژه در دانشگاههای استراتژیک که برای توسعه کشور نقش مهمی دارند، نگرانکننده است.
وی افزود: در حال حاضر، کارگروهی در وزارت علوم در حال بررسی این موضوع است و راهکارهایی برای مقابله با این چالش طراحی میکند. بهعنوان یک نظر شخصی، بهویژه در دانشگاههای راهبردی، این پدیده باید با دقت بیشتر پیگیری شود.
موضوعی که نمیتوان در آن تردید کرد، مسائل مالی استادان دانشگاه است. وضعیت اقتصادی کشور باعث بیانگیزگی در محیط آموزشی شده است. ما در جامعهای زیست میکنیم که قیمت خودرو بهصورت فصلی 20 تا 30 درصد افزایش پیدا میکند، اما حقوق اعضای هیئت علمی سالانه 20 درصد بهصورت ریالی افزایش مییابد، در صورتی که استادها حتی برای چاپ مقاله باید دلاری هزینه کنند. به عبارتی هزینههایشان به دلار، و دریافتیشان به ریال است. آستانه تحمل جامعه ما نهتنها در مورد اعضای هیئت علمی بلکه در مورد سایر افرادی که درآمد ثابت دارند، پایین آمده و به لحاظ اقتصادی در تنگنا هستند.
نمیتوان این واقعیت را هم کتمان کرد که نظام آموزش عالی با مهاجرت استادان دانشگاه متحمل چه خسارت بزرگی میشود. موضوعی که وزیر علوم مصداق آسیب آن را افت دانشگاه و دانشجو میداند: وقتی این روند ادامه پیدا کند افرادی جایگزین آنها میشوند که شاید از مرتبه ضعیفتری برخوردار هستند. این موضوع باعث میشود، همین طور دانشگاه نزول پیدا کند و دانشجو هم به همین صورت است کار علمی و پژوهشی نیاز به تمرکز بسیار بالایی دارد و این تمرکز هم مستلزم برقراری آرامش و ثبات اقتصادی است. چرا که وقتی استاد ما نگران معیشت، اقساط وام و ودیعه مسکن باشد، آن تمرکز ذهنی لازم را نخواهد داشت.
البته این هم به این معنا نیست که استادان دانشگاه مادیگرا هستند، اما وضعیت معیشت و تهیه مسکن آنان مسئلهای نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت؛ باید چارهاندیشی کرد. در حال حاضر وضعیت به نحوی است که هیچکدام از استادهای شهرستانی تمایل ندارند در دانشگاههای تهران تدریس کنند، به این دلیل که امکان تهیه مسکن را ندارند و قادر نیستند با حقوق و مزایایی که دریافت میکنند، اجارهبهای خانهای 60 تا 70 متری را تأمین کنند. این نشان میدهد که متأسفانه مسئولان ما نیاز اساتید به معیشت و مسکن را برطرف نکردهاند.
وزیر علوم، سیمایی صراف در این باره گفته است: مهاجرت وقتی نگران کننده میشود که شخص با اکراه و اجبار تصمیم بر مهاجرت دارد. دوست دارد بماند ولی نمیتواند... مسئله اساسی من همیشه این است که میگویم هرکسی میتواند محل زندگی خودش را تعیین کند، این حقش است ولی نباید شرایط به گونهای باشد که به کشور خود نگاه نکند، به کشورش خدمت نکند. این موانعی است که ما ایجاد میکنیم.
دلایل مهاجرت هم متنوع است که میتواند دلایل سیاسی، اقتصادی و گاهی هم دلایل فرهنگی را شامل شود. باید این مسائل را حل و فصل کنیم. منزلت استاد باید حفظ شود. ما سعی کردهایم در این دوره منزلت اجتماعی دانشگاهیان را ارتقا دهیم، حداقل خودمان رعایت کنیم تا بخشهای دیگر حاکمیتی را هم قانع کنیم. بنابر گفتههای سیمایی صراف، در این شرایط فعلی، آیا نباید مسئله مهاجرت نگران کننده و دغدغه اصلی باشد؟
اساتید در مضیقه اقتصادی هستند
سکینه اکبری، روانشناس و استاد دانشگاه صداوسیما و صنعتی شریف در یک گفتوگویی با خبرنگار خبرگزاری دانشجو به تشریح مشکلات اقتصادی و آموزشی که در حال حاضر بر جامعه آکادمیک ایران سایه افکنده است، پرداخت و گفت: اساتید در مضیقه اقتصادی هستند و مجبورند علاوه بر تدریس، به کارهای دیگری مشغول شوند تا بتوانند هزینههای زندگی را تامین کنند. این وضعیت اقتصادی باعث شده تا استادان باقیمانده در ایران معمولاً از سطح علمی و انگیزه کمتری برخوردار باشند در کنار این اساتید تحصیلکرده که دارای شرایط جذب هیئت علمی هستند، باز در موقعیت بهتری قرار دارند. برای سایر حقالتدریسان، وضعیت به مراتب سختتر است. هزینههای رفت و آمد نیز به این معضل افزوده میشود؛ برای مثال، خود من هر بار که به دانشگاه میروم، حداقل پانصد تومان برای اسنپ هزینه میکنم. در واقع، توزیع ناعادلانه و نامناسبی در این شرایط وجود دارد.
اکبری همچنین به تأثیر این مشکلات بر وضعیت دانشجویان اشاره کرد و گفت: «اگر یک استاد برجسته از دانشگاه برود، این مسئله قطعاً بر سطح تحصیلی دانشجویان تاثیر میگذارد: نود درصد دانشجویان من در دانشکدههای فنی و مهندسی و دیگر دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، امیر کبیر و علم و صنعت هدف اصلی خود از تحصیل را مهاجرت عنوان میکنند.» این مسئله نشاندهنده ناامیدی آنها از آینده شغلی در کشور است. اگر ما بتوانیم مشکلات اقتصادی را حل کنیم، بسیاری از معضلات نیز کاهش خواهند یافت. اما متأسفانه ما بیشتر در انتظار تحریمها و تغییرات هستیم و این باعث میشود نتوانیم به شکل درستی درصدد رفع مشکلات برویم. اگر به وضعیت اقتصادی جامعه توجه نکنیم، نهتنها نخبگان خود را از دست خواهیم داد، بلکه با افت کیفیت آموزشی و علمی نیز مواجه خواهیم شد.
مشکلات اقتصادی به عنوان اصلیترین دلایل مهاجرت اساتید دانشگاه از ایران است، که تأثیر مستقیمی بر کیفیت علمی کشور دارد، حقوق پایین در داخل کشور، اقتصاد ضعیف و بیثبات تورم مزمن: افزایش مداوم قیمتها باعث شده حقوق اساتید ارزش واقعی خود را از دست بدهد و هیچ تناسبی بین درآمد با هزینههای زندگی نباشد.
کاهش ارزش پول ملی: سفر، تحقیق، خرید تجهیزات یا شرکت در کنفرانسهای بینالمللی برای اساتید بسیار دشوار شده و حتی اساتیدی با مدرک دکترا و سالها تجربه، درآمدی کمتر از مشاغل کمتخصص دارند.
کمبود بودجههای تحقیقاتی، تجهیزات آزمایشگاهی، و حمایتهای مالی از پروژههای علمی، انگیزه فعالیت علمی را کاهش داده است.
فراهم کردن فرصتهای بهتر و برنامههای جذب در خارج از کشور: کشورهایی مثل آلمان، کانادا، ترکیه و استرالیا با ارائه حقوق بالا، امکانات پژوهشی و اقامت آسان، اساتید ایرانی را جذب میکنند. کشورهایی مثل آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس و استرالیا بیشترین جذب اساتید ایرانی را داشتهاند، چون سیاستهای هدفمند و مؤثری برای حفظ نخبگان علمی دارند. ایران برای مقابله با این روند باید سیاستهای حمایتی، اقتصادی وعلمی خود را بازنگری کند.
کشورهایی که بیشترین جذب اساتید ایرانی را داشتهاند معرفی میشوند:
کشورهای با بیشترین جذب اساتید ایرانی بر اساس گزارش وزارت علوم و بنیاد ملی نخبگان:
ایالات متحده آمریکا: با ارائه فرصتهای پژوهشی، حقوق بالا و آزادی علمی.
انگلیس و فرانسه: دانشگاههای معتبر با برنامههای جذب نخبگان بینالمللی.
آلمان و کانادا: تسهیلات اقامتی، بورسیههای تحقیقاتی، و امنیت شغلی.
مالزی و هند: جذب دانشآموختگان ایرانی در دانشگاههای بینالمللی منطقه.
سیاستهای موفق جهانی برای حفظ نخبگان علمی، بر اساس بررسیهای پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف و گزارشهای بینالمللی:
1. چین
برنامههای بازگشت نخبگان با حمایت مالی، مسکن، و فرصتهای شغلی.
ایجاد پارکهای علم و فناوری برای جذب متخصصان.
سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای پژوهشی.
2. هند
طرحهای همکاری با نخبگان خارج از کشور.
حمایت از استارتاپهای علمی و فناورانه.
تسهیل در ثبت اختراع و مالکیت فکری.
3. سنگاپور و سوئیس
رتبههای برتر در شاخص رقابتپذیری استعدادها.
محیطهای علمی آزاد، حقوق بالا، و امنیت شغلی.
ارتباط مؤثر دانشگاه با صنعت و بازار کار.
از جمله پیامدهای مهاجرت اساتید
کاهش کیفیت آموزشی و پژوهشی: با خروج اساتید با تجربه، جایگزینی آنها با افراد کمتجربهتر منجر به افت سطح علمی دانشگاهها میشود.
افزایش مهاجرت دانشجویان نخبه: نبود اساتید برجسته باعث کاهش انگیزه دانشجویان برای ادامه تحصیل در داخل کشور و افزایش مهاجرت آنان میشود.
تضعیف جایگاه علمی ایران در سطح بینالمللی: مهاجرت نخبگان علمی باعث کاهش تولیدات علمی و افت رتبه دانشگاهها در رتبهبندیهای جهانی میشود.
ناپایداری اقتصادی، تورم بالا و حقوق پایین علت مهاجرت اساتید
در گفت و گویی که با جهاندار امیری، استاد و عضو هیئتعلمی دانشگاه صداوسیما داشتیم، وی به بررسی پدیده مهاجرت اساتید دانشگاهی به خارج از کشور پرداخت و دیدگاههای خود را در خصوص علل و پیامدهای این روند مطرح کرد: یکی از اصلیترین علل مهاجرت اساتید ایرانی، عوامل اقتصادی است که شامل ناپایداری اقتصادی، تورم بالا و حقوق پایین میشود. بر اساس تحقیقات، اساتید ایرانی اغلب با حقوق ماهانهای نصف و یا یک سوم کشورهای همسایه یا توسعهیافته، کار میکنند. این نابرابری، همراه با تورم بالا (که ارزش پساندازها را کاهش میدهد) و رشد اقتصادی پایین، برنامهریزی بلندمدت تحقیقاتی را دشوار میکند. مثلاً در یک مطالعه کیفی بر روی متخصصان سلامت (شامل اساتید)، 7 نفر از 15 شرکتکننده به ناپایداری اقتصادی به عنوان عامل کلیدی اشاره کردند، که منجر به توقف پروژههای تحقیقاتی به دلیل نوسان قیمت تجهیزات وارداتی میشود.
عوامل سیاسی، از جمله تغییرات مکرر سیاستها و تبلیغات شبکههای معاند، نقش مهمی در مهاجرت اساتید دارند. پس از انقلاب 1979، سیاستهایی مانند انقلاب فرهنگی منجر به کاهش 44 درصدی تعداد اساتید دانشگاهی از 1980 تا 1982 شد و برخی را به مهاجرت واداشت.
از جنبه اجتماعی، تنشهای اجتماعی، نگرانی برای آینده فرزندان و نبود امنیت روانی، اساتید را به مهاجرت ترغیب میکند. در تحقیقات، 5 شرکتکننده به نگرانی برای آینده کودکان و 5 نفر به تنشهای اجتماعی اشاره کردند، که شامل برخی محدودیتها و تأثیر فضای مجازی در مقایسه شرایط ایران با خارج است. گزارشها نشان میدهد که شبکههای مجازی به طور گسترده، احساس ناامیدی ایجاد میکنند.
مطالعات بر روی دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی (مانند دانشگاه تهران) نشاندهنده همبستگی بین مهاجرت و عواملی مانند بیگانگی فرهنگی-اجتماعی، کاهش هویت ملی به دلیل تبلیغات گسترده در فضای مجازی و شبکههای معاند است. این تبلیغات عوامل کششی دیگری شامل کیفیت زندگی بهتر، امنیت اجتماعی و آزادیهای فردی در کشورهای مقصد را برجسته میکنند که برای خانوادههای اساتید و خود آنها جذاب است. البته برخی هم به خاطر مباحث آکادمیکی مثل ادامه تحصیل، کمبود برخی امکانات تحقیقاتی، و فشار کاری بالا، دست به مهاجرت میزنند.
با تمام این ویژگیها، آنان که دلسوز وطن و کشور و پایبند به ارزشها هستند، تحت هیچ شرایطی حاضر به مهاجرت نخواهند شد. میمانند و برای اعتلای وطن و نظام و تربیت دانشجویان تلاش میکنند.
به طور کلی وضعیت نامناسب معیشتی اعضای هیئت علمی از دو جهت آسیب جدی به دانشگاه و دانشگاهیان وارد کرده است؛ از یک سو وقتی عضو هیئت علمی به لحاظ معیشتی تأمین نباشد و در مقدمات روزمره خود دچار مشکل باشد، نهتنها در زندگی فردی و خانوادگی با مشکل مواجه میشود، بلکه حداقل زمینه لازم برای پژوهشهای نوآورانه و اثربخش را از بین رفته میبیند و نتیجه آن افول رتبه علمی بینالمللی کشور و کاهش تأثیرگذاری اعضای هیئت علمی وزارت علوم در جامعه و صنعت است. از سوی دیگر روی رغبت جامعه برای رسیدن به کرسی هیئتعلمی هم اثرگذار بوده، بهطوریکه فراخوان جذب هیئت علمی از سوی وزارت علوم نسبت به سالهای گذشته ریزش قابلتوجهی دارد.
پدیده مهاجرت استادان دانشگاهی بازتابی از بحرانهای عمیق اقتصادی، مدیریتی و اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران است. پایین بودن سطح معیشت، بیثباتی اقتصادی، فرسایش منزلت اجتماعی استادان و محدودیتهای پژوهشی از مهمترین دلایل این روند هستند. علیرغم اقداماتی همچون تخصیص گرنتهای مالی، تجهیز آزمایشگاهها و تلاش برای ارتقای انگیزه اساتید، هنوز تحول معناداری در کاهش این روند مشاهده نمیشود، زیرا ریشههای مهاجرت در ناکارآمدی ساختار اقتصادی و سیاستگذاری کلان علمی نهفته است. ادامه این وضعیت میتواند به افول جایگاه علمی ایران، افزایش مهاجرت دانشجویان نخبه و تضعیف سرمایه انسانی کشور بینجامد. از اینرو، ضروری است سیاستگذاران با نگاهی جامع به ابعاد اقتصادی، فرهنگی و نهادی آموزش عالی، برنامهای پایدار برای حفظ و حمایت از نخبگان علمی تدوین کنند. آینده علمی کشور در گروی تصمیمهایی است که امروز برای کرامت، ثبات و انگیزه اساتید دانشگاهی گرفته میشود.
برای مشاهده دیگر مطالب مرتبط با اخبار دانشگاهی روی لینک کلیک کنید