مال من باش نذار... / عاقانهترین شعرخوانی عبدالجبار کاکایی، هر واژه تا عمق جان نفوذ میکنه

سوفیانیوز: در این فیلم شعرخوانی عاشقانه و زیبای عبدالجبار کاکایی در برنامه باضیا را مشاهده می کنید.
به گزارش سرویس چندرسانه ای سوفیانیوز، عبدالجبار کاکایی 15 شهریور 1342 در ایلام به دنیا آمد و همان ابتدای تولد به همراه خانواده خود در عراق سکونت گزید و هنگامی که یک سال و نیم بیشتر نداشت با خیل رانده شدگان به ایران بازگشت. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در زادگاه خود گذراند. شاعر شدن کاکایی به روایت خودش از پانزده سالگی آغاز شد.
او در سال 1360 دیپلم اقتصاد گرفت. در سال 1361 به تهران آمد و تحصیلات خود را تا مقطع کاردانی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای تربیت معلم ادامه داد. او در سال 1364 وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در سال 1368 به دریافت مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی نایل آمد. سپس به منظور ادامه تحصیل در سال 1371 به جمع دانشجویان دانشگاه آزاد مرکز تهران پیوست و در سال 1373 مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد.
هنوزم فانوس این دهکده ام
حرمت نفت طلا خونمه
تو رو با تمام حرفا دوست دارم
اسم تو هنوز سر زبونمه
واسه کاشی کاریات دلواپسم
واسه حوضای عمیق نقاشی
واسه آینه کاری و طاقای نور
واسه گنجشککای اشی مشی
اگه من مثل درختا ایستادم
ریشه هام تو دستای تو محکمه
رگام از تو خون میگیره شب و روز
من و با اسم تو میشناسن همه
مال من باش و نزار ستاره ها
مثل فانوسای رده بد بشن
وقتی سرما میزنه زمستونا
از سر نعش درختا رد بشن
مال من باش و نزار ستاره ها
هنوزم تاقه لاله های تو
تازه از اشکای پنهون منه
مشتی از خاکتو بردار و ببین
تو رگاش نفت تو خون منه
مال من باش و نزار ستاره ها
مثل فانوسای مرده بد بشن
وقتی سرما میزنه زمستونا
از سر نعش درختا رد بشن
شاعر : عبدالجبار کاکایی