زیباترین غزل واعظ قزوینی با شعرخوانی جاودان رشید کاکاوند؛ کلمه به کلمه شعر درس زندگی بهت میده + ویدئو

سوفیانیوز: در این فیلم شعرخوانی زیبای رشید کاکاوند با رباعیات واعظ قزوینی را مشاهده می کنید.
به گزارش سرویس ویدئو سوفیانیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستاننویس، ترانهسرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصهگویی نیز معروف است.
میرزا محمد رفیع ملقب به رفیعالدین مشهور به واعظ قزوینی (زادهٔ 1027 هجری قمری در قزوین، درگذشتهٔ 1090 هجری قمری در قزوین) فقیه و ادیب ایرانی است که به لحاظ شهرتش در وعظ و خطابه به واعظ قزوینی مشهور شد و همین تخلص را در اشعارش برگزید. وی علاوه بر دیوان شعر صاحب آثار دیگری همچون ابواب الجنان، الموعظه و الحمله الحیدریه میباشد.
زال دنیا محو گردیدن ندارد این همه
روی این نادیدنی دیدن ندارد این همه
مال دنیا آتش آرام سوزی بیش نیست
بر سرش چون دود رقصیدن ندارد این همه
بهر ضبط خرده یی چند، ای توانگر روز وشب
غنچه سان بر خویش پیچیدن ندارد این همه
هست رزق دیگران مالت، چو سنگ آسیا
بر سر هر حبه لرزیدن ندارد این همه
تا تو زین سر چیده یی،ز آن سر اجل برچیده است
دستگاه آرزو چیدن ندارد این همه!
میکند چپ تابی این چرخ گردان باطلش
رشته آمال تابیدن ندارد این همه
نیست جز یک پشت پاوار، از تو تا اقلیم مرگ
ای دل نامرد لنگیدن ندارد این همه
دیده چون پوشیده شد از غیر حق، درگاه اوست
کو بکو سرگشته گردیدن ندارد این همه
ای که بر لب گفت و گوی کعبه ات باشد گران
آستان خلق بوسیدن ندارد این همه
خانه دنیا که از گرد کدورتهاست پر
ای دل از وی چشم پوشیدن ندارد این همه
نقش پای رفتگان از بهر خودسازی بس است
خانه آیینه پرسیدن ندارد این همه!
از رخ خوبان، دگر کوتاه کن دست نگاه
این گل بیرنگ و بو، چیدن ندارد این همه
مرگ نبود عمر من، غیر از حیات تازه یی
از حیات تازه ترسیدن ندارد این همه
نام مردن برده واعظ پیش طبع نازکت
گفته حرفی راست، رنجیدن ندارد این همه
غزل واعظ قزوینی شمارهٔ 561
غزلیات شاعر به موضوع ناپایداری و فانی بودن دنیا میپردازد. او به زیبایی و فریبندگی ظاهری دنیا اشاره میکند و بیان میکند که ثروت و مال تنها باعث آرامش موقتی هستند و در نهایت بیارزشند. شاعر تأکید میکند که آرزوها و خواستههای دنیوی ما نه تنها ارزشی ندارند، بلکه ما را از حقیقت دور میکنند. او به مخاطب یادآوری میکند که مرگ و واقعیت حیات در انتظار ماست و نباید به تعلقات دنیوی دلخوش باشیم. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که نباید این همه در پی چیزهای دنیوی باشیم و باید به سمت حقیقت و معنویت پیش برویم.