صدایی از گذشته / شاهکارترین دکلمه خسرو شکیبایی، فریادهای عاشقانه ای که با ترس و اضطراب درهم آمیخته + ویدئو

سوفیانیوز: در این فیلم دکلمه شعر نو سیدعلی صالحی "میترسم، مضطربم" با صدای زیبای خسرو شکیبایی را گوش کنید و برای چند دقیقه ای از زندگی دور شوید.
به گزارش سرویس چندرسانه ای سوفیانیوز، خسرو شکیبایی در فروردین ماه 1323 در خیابان مولوی تهران متولد شد. وی که یکی برجسته ترین هنر پیشه های سابق ایرانی است تا قبل از انقلاب فقط در تئاتر به ایفای نقش می پرداخت. خسرو بازیگری را از تئاتر در سن 19 سالگی آغاز کرد و پس از آن فیلم های سینمایی و تلویزیونی زیادی را بازی کرد. ماندگار ترین نقش خسرو شکیبایی ، حمید هامون بود که در فیلم هامون اجرا کرد و پس از آن فیلم های زیادی را در قالب این کاراکتر اجرا کرد.
خسرو شکیبایی در ساعت 5 صبح روز جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. او مدتها از عارضه دیابت و همچنین سرطان کبد رنج میبرد.
سیّد علی صالحی (زادهٔ 1 فروردین1334) شاعر و نویسندهٔ است. وی یکی از شاعران بختیاری و یکی از پایهگذاران جریان شعر ناب و بنیانگذار جریان شعر گفتار در شعر دهه هفتاد در ایران است. وی همچنین یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی از چهرههای مطرح و شناخته شده در شعر معاصر فارسی میباشد. در سال 1358 در فیلمی به نام خونبارش به کارگردانی امیر قویدل نقش آفرینی کرده است، که در سال 1359 اکران شده است.
> «میترسم، مضطربم
و با آن که میترسم و مضطربم
باز با تو تا آخرِ دنیا هستم
میآیم کنار گفتگویی ساده
تمام رویاهایت را بیدار میکنم
و آهسته زیر لب میگویم
برایت آب آوردهام، تشنه نیستی؟
فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد.
تو پیشبینی کرده بودی که باد نمیآید
با این همه… دیروز
پی صدائی ساده که گفته بود بیا، رفتم،
تمام رازِ سفر فقط خوابِ یک ستاره بود!»
صالحی اینجا از عشقی میگوید که با ترس و اضطراب هم میماند؛
حسی که میان تردید و ماندن، راهی به رؤیا میزند.
عشق گاهی نه در اطمینان، که در همان لرزشهای کوچک معنا میگیرد؛
جایی که حتی یک «بیا» میتواند
تمام سفر را آغاز کند.