کد خبر: 15958
دوشنبه 7 مهر 1404 - 00:00
دوشنبه 7 مهر 1404 - 00:00

داستان عاشقانه لیلی و مجنون: از پند پدر مجنون تا رفتن لیلی به تماشای بوستان / (فصل اول - قسمت 5) اثر نظامی گنجه‌ای + فایل صوتی

داستان عاشقانه لیلی و مجنون: از پند پدر مجنون تا رفتن لیلی به تماشای بوستان / (فصل اول - قسمت 5) اثر نظامی گنجه‌ای + فایل صوتی

سوفیانیوز: داستان لیلی و مجنون، داستان عاشقانه غم انگیزی است که شاعران زیادی در وصف آن سروده اند. اما معروف ترین آن ها در شعر نظامی گنجوی است. در این مطلب از سوفیانیوز دوشنبه و پنج‌شنبه‌ هر هفته به خواندن داستان لیلی و مجنون بپردازیم.

به گزارش سرویس چندرسانه ای سوفیانیوز، "لیلی و مجنون" نام مجموعه شعری از نظامی گنجوی، شاعر ایرانی است. این مجموعه سومین مثنوی از مجموعه مثنوی‌هایی است که به خمسه نظامی معروف‌اند.

درباره کتاب لیلی و مجنون

محققان اعتقاد دارند که بن‌مایه‌های پراکنده این داستان برگرفته از اشعار و افسانه‌های فولکلور در زبان عربی است که نظامی ایرانی‌سازی کرده‌است. کراچکوفسکی برای شخصیت مجنون، هویت واقعی قائل است و او را یکی از اهالی عربستان در اواخر سده اول هجری می‌داند؛ ولی طه حسین تردید جدی به واقعی بودن شخصیت مجنون وارد می‌کند. یان ریپکا افسانه لیلی و مجنون را به تمدن بابل باستان منسوب می‌داند.

اگرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی نیز در اشعار و ادبیات فارسی به چشم می‌خورد ولی نظامی برای نخستین بار آن را به شکل منظومه‌ای واحد به زبان فارسی در 4700 بیت به درخواست پادشاه شروان به نظم کشید. نظامی خود از بابت این سفارش ناراضی و بی‌میل بوده‌است و کار را در چهار ماه به پایان برده‌است. وزن این مثنوی جدید بوده و پس از نظامی شعرای زیادی در این وزن داستان‌های عاشقانه سروده‌اند. همچنین ده‌ها شاعر در ایران، هند و ترکستان منظومه‌هایی را به استقبال از لیلی و مجنون نظیره پردازی کرده و شعرای دیگری نیز به داستان نظامی شاخ و برگ بیشتری افزوده یا آن را تغییر داده‌اند. منظومه لیلی و مجنون در مقایسه با منظومه خسرو و شیرین از همین شاعر، به درک تفاوت‌های فرهنگی اعراب و ایرانیان کمک می‌کند. شخصیت‌های داستان در روایت نظامی قراردادی بوده و تحول زیادی از حوادث داستان نمی‌پذیرند. منظومه لیلی و مجنون به زبان‌های مهم غربی ترجمه و منتشر شده‌است.

داستان لیلی و مجنون

خلاصه داستان لیلی و مجنون

لیلی و مجنون، دختر و پسری نابالغ در مکتب‌خانه به یکدیگر دل می‌بندند. خواستگاری خانواده پسر به نتیجه نمی‌رسد و حتی به جنگ قبیله‌ای می‌انجامد. جنگی که مجنون در آن طرف دشمن (طایفه عروس) را می‌گیرد. لیلی را به مرد مال‌داری به شوهر می‌دهند ولی بیماری لیلی باعث ناکامی شوهر می‌شود و لیلی دوشیزه می‌ماند. شوهر از شدت ناراحتی لیلی دق می‌کند و می‌میرد. لیلی به ذکر حق می‌پردازد و دلش به نور الهی و فره ایزدی روشن می‌شود و به مقام والای معنوی می‌رسد. سرانجام در آخرین دیدار بر سر گور لیلی، او از مجنون دستگیری کرده و آن نور ایزدی در دل مجنون جای می‌گیرد.

داستان لیلی و مجنون

تاریخچه داستان لیلی و مجنون

منظومه لیلی و مجنون مشهورترین داستان عشقی کلاسیک ادبیات دورهٔ اسلامی و تنظیم نظامی گنجه‌ای است. نظامی در تصنیف این منظومه به منابع عربی نیز توجه داشته و تا جایی که ممکن بوده به ریشه عربی آن وفاداری داشته‌است. روایت اولیه عربی لیلی و مجنون بسیار ساده بوده‌است.لیلی و مجنون که اهل یک قبیله عرب بوده‌اند در کودکی دام خود را در بیابان می‌چرانده‌اند و در آنجا عاشق و بی‌قرار هم می‌شوند. در روایتی دیگر مجنون لیلی را در بزرگسالی و در مجلسی زنانه می‌بیند و به او دل می‌بندد. بن‌مایه‌های عربی اولیه داستان شاید به پیش از اسلام یا حتی به تمدن بابل برسد. نظامی به کمک نبوغ ذاتی خود یک داستان عشقی ساده را به صورت منظومه‌ای بدیع و عرفانی درآورد که امروزه جزئی از ادبیات جهان را تشکیل می‌دهد. هیلال، ادیب عرب‌زبان مصری در این ارتباط گفته‌است: «تبدیل یک افسانه محلی به یک اثر بزرگ و گرانبهای هنری تنها از عهده کسی مانند نظامی ساخته بود»

فایل صوتی کتاب لیلی و مجنون؛ فصل اول - قسمت 5

هدفون

کتاب لیلی و مجنون؛ فصل اول - قسمت 5

  • بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

  • پند دادن پدر مجنون را

  • حکایت

  • در احوال لیلی

خلاصه داستان لیلی و مجنون؛ فصل اول - قسمت 5

  • بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

داستان عشق مجنون به لیلی روایت می‌شود. مجنون به شدت دلبسته لیلی است و عشقش در او چنان تأثیری گذاشته که زندگی‌اش تحت‌الشعاع این عشق قرار گرفته است. پدر مجنون به زحمت می‌افتد و هرچه تلاش می‌کند تا او را از این عشق رها کند، موفق نمی‌شود. مجنون در جستجوی زیبایی و عشق لیلی، به کعبه می‌رود و در آن‌جا از خداوند درخواست معجزه می‌کند تا از غم عشق رهایی یابد. او شعری عاشقانه می‌سراید و این عشق را بالاترین و بهترین حالت وجود خود می‌داند. در عین حال، دیگران از حال او حیرت کرده و به او رنج و درد او را گوشزد می‌کنند، اما او همچنان در غم عشقش غرق است و برای یافتن لیلی به دنبال او می‌گردد. در نهایت، پدرش در تلاش است تا او را پیدا کند و از این وضعیت نجات دهد، اما مجنون به این عشق چنان وابسته است که هیچ چیز نمی‌تواند او را از آن دور کند.

  • پند دادن پدر مجنون را

پدر مجنون وقتی وضعیت او را دید، بسیار ناراحت شد و اندوهگین به ناله افتاد. او پسرش را خطاب قرار داده و گفت: ای که زیبایی تو را به جنون کشانده، چرا این‌همه بی‌قراری و آشفته حالی؟ آیا نفرینی بود که تو را گرفتار کرد؟ یا خطایی که اینچنین بی‌خواب و حیرانت کرد؟ چرا با وجود نظرات دیگران و سرزنش‌های دنیا، هنوز این‌قدر درگیر عشقی نافرجام هستی؟ آیا نمی‌توانی حتی گاهی سری به ما بزنی و نگاهی کنی؟ مجنون که صحبت‌های پدرش را شنید، پاسخ داد: ای پدر، من از خدای بخت و سرنوشت چیزی بهتر نمی‌خواهم جز آنکه در راه این عشق زندگانی کنم. من دیگر اختیار خود را ندارم و در این راه به اسارت افکنده‌ام. این بخت سیاه من است و برگزیده‌ی تقدیر چنین بوده است، نه از روی عمد به این راه رفته باشم. بسیاری دیگر چون من در این دنیا هستند که با این زخم و درد زندگی می‌کنند. من نمی‌توانم این بار را از دوش بردارم و بخت بد خود را شاد کنم. اگر دستم بسته نبود، تلاش می‌کردم تا بر یکی از دو راه روشن و درخشان عشق یا خوشبختی قدم بگذارم. اما چه کنم که در این وضعیت اسیرم و دست‌درازی نمی‌تواند مرا نجات دهد؟ در نهایت، اگر لبخندی بر لبانم بنشیند، برق خنده از درونم شعله‌ور می‌شود و می‌ترسم از اینکه آتش عشق و امیدم خاموش شود.

  • حکایت

کبکی موری را در دهان گرفته بود و می‌خواست بر او زور بگوید. مور خندید و گفت که کبک نمی‌تواند کار خودش را انجام دهد. کبک از خنده مور سست شد و مور از منقار او آزاد شد. سپس داستان به مجنون می‌پردازد که از درد عشق و رنج خود برای پدرش گفت و پدرش گریه کرد. مجنون دو سه روز در سختی زندگی کرد و سپس پرده را کنار زد و به سوی بیابان رفت. او به سختی زندگی می‌کرد و می‌گفت که این زندگی نیست. وقتی در عشق شعف و وجد خود گرم می‌شد به نجد و صحرا می‌رفت، آهن بر پا و سنگ بر دست، و با هر خروشی غزلی می‌خواند. مردم از هر جهت گرد او جمع می‌شدند و هر شعری که می‌شنیدند را به خاطر می‌سپردند و در آثارشان می‌نوشتند. عشاق از طریق اشعار او غنی و بی‌نیاز می‌شدند.

  • در احوال لیلی

داستان از احوال لیلی و زیبایی‌های او سخن می‌گوید. او به عنوان دختری معروف به زیبایی و ملاحت در شهر شناخته می‌شود و دلدادگان بسیاری دارد. لیلی به شدت عاشق مجنون است و از بیم رقیب و مشکلات حسودان نمی‌تواند عشق خود را آشکارا بیان کند. در پنهانی و در خلوت شب، به یاد مجنون آه می‌کشد و می‌سوزد. با آغاز بهار، لیلی به همراه دوستانش به باغی می‌رود تا از زیبایی طبیعت لذت برده و شاید نشانی از مجنون بیابد. در این باغ، لیلی به دور از دیگران به یاد مجنون ناله می‌کند و غزلی از اشعار او را می‌شنود که از دوری و مشکلات عشق‌شان سخن می‌گوید. با شنیدن این غزل، لیلی بشدت گریه می‌کند و از مادرش درباره غم و عشق خود به مجنون سخن می‌گوید. مادر لیلی می‌خواهد برای کمک به او چاره‌ای بیاندیشد. بیشتر داستان حول محور عشق نافرجام لیلی و مجنون می‌چرخد، عشق آنها در پس پرده‌ها و در سکوت ادامه دارد و لیلی با وجود دلتنگی، همچنان به عشق مجنون پایبند است.


برای مشاهده سایر بخش های داستان لیلی و مجنون با سوفیانیوز در ارتباط باشید.