(ویدئو) این داستان کوتاه، انگیزهای را بیدار میکند که سالها گم کردهاید!
سوفیانیوز: داستان اسبی به گل نشسته و مردمی که ناجی او میشوند. این فیلم فراتر از یک نجات فیزیکی است؛ آن نور امیدی است که در دل تاریکترین ناامیدیها روشن میشود. اسب ناامید حرکت رهاییبخش همنوعانش را میبیند و یک نیروی درونی، یک اراده خاموش، برای غلبه بر شکست در او شعلهور میشود.
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، این ویدئو نه یک صحنه نجات حیوانات، بلکه تمثیلی عمیق از مکانیسمهای بقای روانشناختی انسان در مواجهه با ناامیدی است. اسبی که در باتلاق گرفتار شده، نمادی از "من" به گل نشسته ما در دام بحرانها، رکودهای شغلی، یا شکستهای عاطفی است؛ جایی که وزن گل و لای ناامیدی چنان سنگین است که فرد تسلیم میشود.
تلاشهای اولیه اهالی روستا (کمک بیرونی) نشان میدهد که حمایت اولیه ممکن است برای خارج کردن ما از گِل کافی نباشد. اما یک «ایده» به ذهن آنها میرسد: آنها نه با زور، بلکه با خلق انگیزه، اسب را نجات میدهند. گله اسبهای در حال حرکت، برای اسب گرفتار، به مثابه یک «آینه شناختی» عمل میکنند. اسب به دام افتاده، حرکت آزادانه و موفقیتآمیز دیگران را مشاهده میکند.
در این لحظه، موتور محرک تغییر میکند:
انتقال از درماندگی آموختهشده: اسب از حالت تسلیم و پذیرش مرگ خارج میشود. دیدن همنوعانش، پاشنهآشیل «درماندگی آموختهشده» را میشکند.
شعلهور شدن «عامل درونی»: صدای پای اسبها و تصویر آزادی، به یک «نور» یا «انگیزه درونی» تبدیل میشود. این انگیزه، همان اراده زیستی برای رهایی است که در روان انسان نیز قویترین محرک است.
نقطه عطف: اقدام از جنس امید: اسب شروع به تلاش و تقلا میکند. این تلاش دیگر یک تقلا از روی وظیفه نیست، بلکه حرکتی برآمده از امید به امکان رهایی است. اسب بر اساس باور درونی جدیدش به «میتوانم»، خودش را بالا میکشد.
پیام روانشناختی واضح است: دیگران میتوانند دست ما را بگیرند و کمک کنند، اما در نهایت، «اونی که باید یه کاری کنه، خودمونیم». ناجیان اصلی ما کسانی هستند که دست روح و فکر ما را میگیرند؛ کسانی که با نشان دادن تصویری از رهایی و موفقیت، عامل درونی و امید ما را بیدار میکنند تا بر بزرگترین باتلاق زندگیمان غلبه کنیم.
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید