سوفیانیوز
سوفیانیوز: خاطرات شیرین از دوران تحصیل خودتان را با ما به اشتراک بگذارید تا به نام خودتان منتشر شود. در این بخش هر روز با یک خاطرۀ شنیدنی یا سوتی خندهدار دانشجویان در همراه شما هستیم.
به گزارش پایگاه خبری سوفیانیوز، این خاطره مربوط به اولین روزهایی هست که وارد دانشگاه و خوابگاه شدم، اون موقع واقعا دیدمون به همه چیز جالب بود.
ترم اول هیچ چیزی نمیتونست باعث بشه که ما خوشحال نباشیم.
من و 5 نفر از هم اتاقیام تو یک واحد زندگی میکردیم درست کنار سرپرستیه خوابگاه ولی خب این هیچ وقت باعث نشد شیطونی نکنیم یا از شیطنتمون کم کنیم.
شاید اولین سوتی که دادیم و تا مدت ها بهش میخندیدیم این بود که الان میگم:
چند روز بعد از شروعه زندگیه دانشجویی سرپرست خوابگاه اومد سراغ ما و بخاطر سر و صدامون بهمون تذکر داد و گفت که فراموش نکنین که ساعت 11شب خاموشیه.
ما هممون تعجب کردیم که خاموشی........ ولی خب سوالی نپرسیدیم.
اون روز صبح داشتیم فکر میکردیم چطور ممکنه چنین چیزی چون کمه کم ما تا ساعت 3صبح بیدار بودیم.
آخه نه که ما زیادی بی تجربه و مثبت بودیم فکر می کردیم منظورش اینه که ساعت 11 به بعد باید چراغ رو خاموش کنیم و بخوابیم...(به خصوص این چراغ خاموووش شدیدا فکرمون رو مشغول کرده بود)
اون شب ساعت نزدیک 11 که شد من رفتم و چایی گذاشتم.
از اونجا که خیلی حرف گوش کن بودیم چراغرو خاموش کردیم بعد هم تو تاریکیه مطلق نشستیم به چایی خوردن و خندیدن و حرف زدن و شلوغ کردن..... و به خیال خودمون چقدر هم داشتیم خلاف می کردیم و قانون رو نقض کرده بودیم.
بعدا که دوزاریمون افتاد واقعا قیافه تک تکمون دیدنی بود.
که اینجوری رفته بودیم سر کار...
تازه فرداشم باز سرپرست اومد و بخاطر سر و صدا بهمون اخطار داد(کاری که تو تمام مدتی که خوابگاه بودم هر شب انجام میداد)
فکر کنم واسش عادت شده بود.
خاطرهساز امروز: خانم انوشه