سوفیانیوز
سوفیانیوز: خاطرۀ یک استاد دانشگاه از روزهای اول استخدامش در دانشگاه را ببینید.
یک بار هم داشتم سر کلاس صحبت میکردم و درس خیلی خستهکنندهای هم بود. یکدفعه موبایل یکی از بچهها به صدا درآمد – آن هم چه صدایی – صدای بابا اتی که در قهوه تلخ فریاد میزند: کیه؟ کیه؟ و این صدا مرتباً بلندتر و بلندتر هم میشد. بچهها داشتند از فرط خنده منفجر میشدند. آن دانشجو هم که ظاهراً دستپاچه شده بود، با عجله دنبال موبایلش بود که آن را خاموش کند. البته من واقعا متوجه نشدم که عمدا این کار را کرده بود تا کلاس کمی خستگی در کند یا یادش رفته بود که موبایلش را خاموش کند. از او پرسیدم: اینو زنگ موبایلتون کردین؟!