کابوس نمره در کمین آرامش دانشآموزان/ ماجرای استرسهای تحصیلی نسل امروز
سوفیانیوز: نمرهی بالا = فرزند موفق = والدین نمونه این معادله تبدیل به خورهای شده که آرامش را از خانوادهها میدزدد. والدین انگار با اصرار بر کسب نمرهی کامل، به دنبال تأیید اجتماعی خود هستند!
به گزارش سرویس اخبار دانشگاهی پایگاه خبری سوفیانیوز «فقط 20 بگیر!» جملهای که بارهاوبارها شنیدهایم. استرسی که مغز را فلج میکند. یک فریز ذهنی که خلاقیت را میکشد. دکتر «میر سبحان سادات»، روانشناس و رواندرمانگر در رسانه ملی از تراژدی نمرهگرایی میگوید.
علائم فیزیکی استرس امتحان
چرا بعضی از بچهها با شنیدن اسم امتحان دلدرد میگیرند؟ بهانه است یا واقعاً جدی است؟ بهطورکلی واکنشهای دفاعی که معمولاً بچهها در مواجهه با اضطراب و استرس از خود نشان میدهند، میتواند مختلف باشد. شایعترین آنها عبارتاند از: دلدرد، دلپیچه، حالت تهوع و در برخی موارد حتی تعرق زیاد. بعضی از بچهها آنقدر دستشان عرق میکند که هنگام امتحان برگه را خیس میکنند و مجبور میشوند دستمال زیر دستشان بگذارند. مشکلات گوارشی در چنین شرایطی اتفاق میافتد. اما چرا این اتفاق رخ میدهد؟ برخی از افراد ممکن است تظاهر به این حالتها کنند، اما حتی تظاهر هم بهخاطر استرس و اضطراب ناشی از امتحان است. آنها از نتیجه امتحان و برخوردهایی که ممکن است پس از آن صورت بگیرد، میترسند.
اهمال کاری؛ نشانه بیخیالی یا استرس؟
در بسیاری از مواقع، اهمال کاری نیز به خاطر استرس و اضطراب است، ولی ما تصور میکنیم به دلیل بیخیالی است. در حالی که آن بچه به این دلیل که نگران است و احساس میکند نمیتواند از عهده امتحان برآید، کارها را به تعویق میاندازد. بچههایی که درگیر استرس امتحان میشوند، دو حالت دارند: 1· برخی با اضطراب زیاد و به صورت افراطی درس میخوانند. 2·برخی دیگر کاملاً بیخیال میشوند. 3. اما آن دسته که تظاهر به بیماری میکنند، در واقع بهانهای برای خود میسازند. مثلاً میگویند: «حال من بد است» یا «درس نخواندهام و اگر نمره کم بگیرم، چه اتفاقی میافتد؟ باید به خانواده جواب بدهم.» بنابراین، آنان بهانهای برای توجیه خود پیدا میکنند.
وقتی استرس به جسم حمله میکند
برای آن دسته از بچههایی که واقعاً استرس دارند، این مشکل یک مسئله عصبی است؛ زیرا استرس مستقیماً بر بدن تأثیر میگذارد. در واقع، بیماریهای سایکوسوماتیک در همین راستا قرار دارند. وقتی استرس و اضطراب افزایش مییابد، بدن بهتدریج واکنشهای دفاعی از خود نشان میدهد. نکته جالب این است که حتی پزشکان نیز گاهی متوجه این مسئله نمیشوند، زیرا فرد همه علائم را دارد. بهعنوان مثال، من دانشآموزی داشتم که با تلقین به خود، دچار تب میشد. مادرش میگفت: «او دمای بدن خود را دو سه درجه بالا میبرد.» در واقع، او با تمرکز بر این که باید تب کند، این حالت را در خود ایجاد میکرد. این بچهها از یک مکانیزم دفاعی استفاده میکنند، اما سؤال اینجاست که تا چه زمانی میتوان این روند را ادامه داد؟
ریشههای اصلی استرس امتحان
واقعاً مسئله این است که آنها دچار اضطراب میشوند و این مسئله به بدنشان آسیب میزند. اما سؤال اینجاست که چرا اساساً این استرس را تجربه میکنند؟ دو دلیل اصلی وجود دارد: 1- ترس از تضعیف تصویر ذهنی فرد از خودشاگر فرد به نتیجه مطلوب نرسد، احساس بدی نسبت به خودش پیدا میکند. این احساس ناشی از حس بیعرضگی است. برخی از دانشآموزان احساس «کمهوشی» میکنند و وقتی خود را با دیگران مقایسه میکنند، این احساس در آنها تشدید میشود. مثلاً میگویند: «من برای این امتحان شش ساعت مطالعه کردم و نمرهام 15 شد، اما فلانی در دو ساعت نمره 18 گرفت. پس مشکل قطعاً از من است.» هنگامی که فرد دچار احساس عدم شایستگی، ناتوانی و بیعرضگی میشود، حالش بسیار بد میشود؛ بنابراین، اولین عامل ایجاد استرس و اضطراب در دانشآموزان، همین مسئله است. 2- بازخورد و برخورد خانوادهدومین دلیل، واکنش و انتظارات خانواده است. گاهی خانواده بهگونهای رفتار میکند که فرد احساس طردشدگی میکند. برخی از خانوادهها از الفاظ و عباراتی استفاده میکنند که باعث میشود احساس «بیعرضگی» که در بخش اول به آن اشاره شد، در وجود دانشآموز تقویت و تشدید شود. مثلاً میگویند: «ما این همه هزینه میکنیم، این چه وضع نمره گرفتن است؟ در زمان ما این امکانات وجود نداشت.» واقعیت این است که برخی از خانوادهها تمام تلاش و سرمایه خود را به کار میگیرند، اما متوجه نیستند که سخنانشان چه تأثیری بر روان فرزندشان میگذارد. برای مثال: گویا شما اسلحهای را به سمت کسی گرفتهاید و به او میگویید: «اگر بترسی، شلیک میکنم.» در چنین شرایطی، آن دانشآموز دچار عذاب وجدان شدیدی میشود.
بسیاری از نوجوانان به من مراجعه میکنند و میگویند: «پدرم 10 میلیون تومان هزینه کرده است و من نتایج لازم را نگرفتهام. دارم زحمات او را بر باد میدهم. من نمیتوانم.» آنها دچار احساس شرمندگی و شرم میشوند و این احساسات، به ریشههای اصلی استرس آنها تبدیل میشود.
فشار انتظارات و برچسبها
این استرس به تدریج تشدید میشود و از طرفی دیگر، انتظارات خانواده نیز افزایش مییابد. متأسفانه امروزه فرزندان به ویترین خانوادهها تبدیل شدهاند. خانواده در مهمانیها مینشیند و شروع به افتخار کردن با نمرات فرزندش میکند و این امر، باعث استرس انتظارات اطرافیان و فامیل نیز میشود. حالا تصور کنید این دانشآموز، با این حجم از فشار و انتظار، میخواهد در جلسه امتحان حاضر شود. برچسبها و انتظاراتی که ایجاد میشود—این انتظار که تو باید همیشه و در همه حال موفق باشی—بسیار سنگین است. مگر میشود یک روز حال روحیام خوب نباشد و در امتحانی نتیجه مطلوب را نگیرم؟ اما طبق این انتظار، چنین اتفاقی نباید بیفتد.
وقتی نمی توانم یک «باور »می شود
این مسئله تنها مربوط به دانشآموزانی که درس نخواندهاند نیست. من بچههایی را دیدهام که درس خواندهاند، اما شرایط خانواده، فضای مدرسه، یا حتی نگاه برخی معلمان باعث شده که نمره پایینی بگیرند. برایتان مثال میزنم: چند وقت پیش با نوجوانی روبرو شدم که ریاضی را بهخوبی خوانده و آماده بود، اما به دلیل استرس بسیار زیاد، حالش بد شد. او در نهایت با نمرهای پایین قبول شد، اما همچنان احساس شرمندگی میکرد و نگران واکنش خانواده بود. درحالیکه او واقعاً درسش را خوانده بود. مشکل اصلی اینجاست که احساس «بیعرضگی» در وجود این بچه نهادینه شده است. او توانایی لازم را دارد، اما این باور که «نمیتوانم» در ذهنش ریشه دوانده است. ممکن است او چندین برابر دیگران هم مطالعه کرده باشد، اما وقتی به جلسه امتحان میرود، این فکر به سراغش میآید: «تو خراب میکنی، تو نمیتوانی.» در این لحظه، مغز او «فریز» میشود—ذهن از کار میافتد. اطلاعات در ذهنش حاضر است، اما در جلسه امتحان چیزی به یاد نمیآورد. وقتی از جلسه خارج میشود، تازه همه چیز به ذهنش بازمیگردد. بیدقتیهای رایج در امتحانات ریاضی نیز اغلب ناشی از همین استرسهاست. دانشآموز آنقدر نگران خرابکردن آزمون است که هول میکند و بیدقتی میکند.
تأثیر شرایط محیطی و کمالگرایی
شرایط محیطی نیز بسیار تأثیرگذار است؛ مثلاً «به بچهها که نیم ساعت به پایان امتحان مانده، مرتب میگویند عجله کن، عجله کن!» همین امر باعث ایجاد استرس و خرابکردن امتحان میشود. این احساس «بدو، بدو» که منتقل میشود، بسیار مخرب است. حتی برخی دانشآموزان با دیدن دیگران که زودتر برگه خود را تحویل میدهند، دچار اضطراب میشوند و فکر میکنند: «وای، من چقدر عقب هستم!» به آنها میگویم: «این فرد ممکن است اصلاً امتحان را خوب نداده باشد و رفته باشد»، اما نوجوان چون فکر میکند مشکل از خودش است، به هم میریزد. مسئله دیگر، «کمالگرایی» است؛ هم در خود دانشآموزان و هم در خانوادهها. کمالگرایی یعنی اینکه فقط نمره 20 قابلقبول است. وقتی نوجوان احساس میکند نمیتواند 20 بگیرد. حتی اگر 19.5 بگیرد دچار پریشانی میشود. این باور که «من باید حتماً کامل باشم» اغلب از سوی خانواده منتقل میشود. برخی خانوادهها گمان میکنند اعمال فشار برای پیشرفت بهتر است، اما این یکی از تحریفات شناختی و افکار غلط ماست. این فشار در نقطهای نتیجه معکوس میدهد.
چرخه معیوب استرس امتحان
من همیشه میگویم یک «چرخه استرس امتحان» شکل میگیرد؛ ما فشار وارد میکنیم، احساس بیعرضگی و شرم در نوجوان فعال میشود، او دچار اضطراب میشود -چه در حین مطالعه و چه در جلسه امتحان - بسیاری از نوجوانان به دلیل این وضعیت، دچار «وسواس مطالعه» میشوند. یک پاراگراف را میخوانند اما به دلیل عدم تمرکز ناشی از این استرس، متوجه نمیشوند. من دانشآموزی داشتم که یک پاراگراف را 20 بار میخواند، خسته میشد و در نهایت رهایش میکرد. پس یا در حین مطالعه دچار اضطراب میشود، یا در جلسه امتحان و در نتیجه امتحان را خراب میکند و این امر، افکار منفی او را تأیید میکند: «تو نمیتوانی، تو بیعرضه هستی.» این چرخه شرم و استرس دوباره برای امتحان بعدی فعال میشود، اما این بار با حجم هیجانات و استرس بیشتر. اگر یک ترم، امتحانات و معدل دانشآموز ضعیف باشد، گویی مهر تأییدی است بر حرفهای دیگران و ذهنیت خودش.
کلام آخر
طبق آنچه در این گزارش خواندیم آینده کودکان ما نه در گرو نمرههای بیعیب، بلکه در گرو سلامت روان، خلاقیت و اعتمادبهنفس آنان است. آیا حاضریم این گنجینه واقعی را فدای اعداد و ارقام کنیم؟ راهحل؛ انقلابی در نگرش است. بهجای تمرکز بر نمره، شجاعت تلاش را تحسین و اشتیاق به یادگیری را تشویق کنیم.
برای مشاهده دیگر مطالب مرتبط با اخبار دانشگاهی روی لینک کلیک کنید