کد خبر: 17271
سه شنبه 29 مهر 1404 - 10:30
سه شنبه 29 مهر 1404 - 10:30

باران نیکراه از دل حافظ میگوید/گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن/ چتر گل در سر کَشی ای مرغِ خوشخوان غم مخور +ویدیو

سوفیانیوز: باران نیکراه با خوانش شعری از حافظ، لحظاتی سرشار از احساس و لطافت ادبی را برای مخاطبان رقم زد.

به گزارش سرویس چندرسانه‌ای پایگاه خبری سوفیانیوز، باران نیکراه با نام واقعی محدثه نیکرا در تاریخ 20 شهریور سال 1367 در یک خانواده 5 نفره متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد که برادرش بهتاش در عرصه موسیقی و خوانندگی مشغول به فعالیت است. پدر باران نیکراه، بهنام نیکراه بازنشسته اداره آب و فاضلاب بوده و مادرش مرضیه یزدانی هم شاغل بوده ولی در مورد جزئیات شغلش اطلاعاتی در دسترس نیست.

خواجه شمسُ‌الدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی (727 – 792 هجری قمری) مشهور به لِسانُ‌الْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُ‌الْعُرَفا و ناظِمُ‌الاُولیاء، متخلص به حافظ، شاعر فارسی‌گوی ایرانی بود. بیش‌تر شعرهای او غزل است. مشهور است که حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی گرویده و همانندیِ سخنش با شعرِ خواجو مشهور است. حافظ را از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعرانِ فارسی‌زبانِ پس از خود می‌شناسند. در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی اشعار او را به زبان‌های اروپایی نیز ترجمه کردند و نامش به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. در تقویم رسمی ایران 20 مهر را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند و هر سال در این روز، مراسم بزرگداشت حافظ در آرامگاهش در شیراز با حضور پژوهشگرانی از اقصی نقاط دنیا برگزار می‌گردد.

یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور

کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور

ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن

وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن

چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور

دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت

دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب

باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد

چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم

سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور

حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب

جمله می‌داند خدایِ حالْ‌گردان غم مخور

حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار

تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور

برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید