کد خبر: 18501
سه شنبه 13 آبان 1404 - 10:40
سه شنبه 13 آبان 1404 - 10:40

(ویدیو) شعر بسیار غم‌انگیز از احمد جم از زبان باران نیکراه/ الان چندین و چَن ساله ِشبا خوابُم نمی گیره/ نِگو عاشق شدی بابا مو اعصابُم نمی گیره

سوفیانیوز: باران نیکراه با صدای خاص و لطیف خود، در شعر زیبای احمد جم غرق می‌شود. این اثر، با هارمونی بی‌نظیر واژه‌ها و احساسات عمیق، سفری احساسی به دنیای کلمات و موسیقی درونی‌اش می‌برد که هر شنونده‌ای را مجذوب می‌کند.

به گزارش سرویس چندرسانه‌ای پایگاه خبری سوفیانیوز، باران نیکراه با نام واقعی محدثه نیکرا در تاریخ 20 شهریور سال 1367 در یک خانواده 5 نفره متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد که برادرش بهتاش در عرصه موسیقی و خوانندگی مشغول به فعالیت است. پدر باران نیکراه، بهنام نیکراه بازنشسته اداره آب و فاضلاب بوده و مادرش مرضیه یزدانی هم شاغل بوده ولی در مورد جزئیات شغلش اطلاعاتی در دسترس نیست.

الان چندین و چَن ساله ِشبا خوابُم نمی گیره
نِگو عاشق شدی؛ بابا مو اعصابُم نمی گیره
.

هُلُم میده جلو اما جهان کارش عقب گرده
مو او "طفلم" که گردون از سر "تابُم" نمی گیره
.

ِغمام رویایین چیزی ِشبیه قصه ها اما
پرِ شاماهی قصه به قلابُم نمی گیره
.

کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه
مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره
.

مو هر دردآشنایی می شناسم رو لِبش خنده س
خیالت ای دل شنگول و شادابُم نمی گیره؟
.

پسر کُش بوده ای دنیا از اول، آخر قصه
اشاره میکُنم رستم مو سهرابُم... نمی گیره
.

نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا
مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره
.

برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید