سوفیانیوز
سوفیانیوز: اندیشه فولادوند در دو مجموعه شعر «عطسههای نحس» و «شلیک کن رفیق»، با نگاهی تلخ و شاعرانه به زندگی و جنگ میپردازد. او با زبان قوی و استعارههای پیچیده، از خاطرات دوران کودکی در زمان جنگ، خودتخریبی، و یأس انسان مدرن سخن میگوید.
به گزارش سرویس آموزش پایگاه خبری سوفیانیوز، اندیشه فولادوند، شاعر و بازیگر معاصر ایرانی، در مجموعه شعر «عطسههای نحس» (1387) به عنوان اولین اثر ادبی خود، نگاه شاعرانه و متفاوتی به جهان پیرامونش دارد. این کتاب شامل 45 قطعه شعر است که با سبک و زبان خاص فولادوند نوشته شدهاند. آثار او اغلب رنگ و بویی از تنهایی، دردهای شخصی، و نگاه انتقادی به زندگی مدرن دارند. اولین چاپ این مجموعه با استقبال مخاطبان همراه شد و تاکنون به چاپ چهارم رسیده است. در سال 1390، سیزده شعر از این کتاب در قالب یک آلبوم موسیقایی به آهنگسازی فریبرز لاچینی منتشر شد، که بیانگر تلاش فولادوند برای ترکیب هنر شعر و موسیقی است.
اشعار «عطسههای نحس» سرشار از تصاویر تلخ و عمیق هستند که عواطف انسانی را در قالب استعارههای پیچیده و گاهی بیپرده به نمایش میگذارند. یکی از ویژگیهای برجسته این مجموعه، استفاده مکرر از واژههایی مانند "سیگار" است که نمادی از خودتخریبی و بیمعنایی است، و فضای اشعار را به سمت حس نوعی رنج و خستگی میبرد. فولادوند در این کتاب به گونهای از زندگی میگوید که در آن احساس یأس و پوچی برجسته است و این عواطف را با زبانی ساده و در عین حال تند و قوی بیان میکند. این اثر، تجربههای شخصی و احساسی فولادوند را در زمینههایی مانند افسردگی و سردرگمی به تصویر میکشد.
مجموعه شعر «شلیک کن رفیق» (1393) نیز ادامهای بر همان خط فکری است که فولادوند در آثار قبلی خود پیگرفته بود. این کتاب که پس از «عطسههای نحس» منتشر شد، به مسائل اجتماعی و جنگ میپردازد. فولادوند که خود متولد سالهای جنگ ایران و عراق است، در این مجموعه خاطرات دوران کودکیاش را که با صدای آژیر خطر و بمباران همراه بوده، با زبانی شاعرانه بازگو میکند. او با روایت تجربیات نسلی که جنگ را تجربه نکرد، اما تبعات آن را به دوش کشید، حسهای عمیق و دردناک از جنگ و تأثیراتش را به تصویر میکشد.
شعرهای «شلیک کن رفیق» فضایی تلخ و گاه نوستالژیک دارند و از تنشهای درونی و بیرونی زندگی در دوران جنگ سخن میگویند. این مجموعه نه تنها به جنگ به عنوان یک واقعه تاریخی نگاه میکند، بلکه آن را به عنوان پدیدهای که در خاطرات و روان انسانها جاودانه میشود، بررسی میکند. فولادوند با استفاده از تصاویر و استعارههای خاص، حس ناامیدی و بیزاری از جنگ را به مخاطب منتقل میکند و از زبان نسلی صحبت میکند که بهرغم نداشتن تجربه مستقیم جنگ، همواره تحت تأثیر آن بوده است.