سوفیانیوز
سوفیانیوز: از پیکرهای سایهوار کمینکرده در جنگلهای باستانی گرفته تا ظهورهای روح مانندی که رؤیاهای نیمهشب را شبحزده میکنند، جادوگران مدتهای مدیدی است که خیال انسان را مجذوب خود کردهاند. اگرچه در تصویرگریهای مدرن معمولاً آنها را به شکل شخصیتهای جذاب نشان میدهند، همتایان تاریخی آنها زمانی موجب ترس و پریشانحالی واقعی در فرهنگها میشدند.
به گزارش پایگاه خبری سوفیانیوز، داستان چهار جادوگر را که افسانههای وحشتناک آنها گواه ترسها و باورهای عمیقتر جوامع خالق آنهاست را مرور میکنیم. نیری آ. باکالیان، رماننویس و مورخ متخصص در منطقه توهوکو ژاپن، میگوید که اسطوره یامائوبا ممکن است در شیوههای تاریخی قربانی کردن روستاییان مسن هنگام قحطی ریشه داشته باشد. او میگوید: «در مکانهایی مانند توهوکو، جایی که اوایل دوران مدرن، خرابی محصول رایج بود، داستان ارواح خشمگین میتوانست پاسخی به زنان مسنی باشد که برای مردن به جنگل هدایت میشدند.»
یامائوبا: عجوزه کوه خطرناک
یامائوبا که در کوههای دورافتادهی شمال شرقی ژاپن زندگی میکند، نخست بهعنوان یک پیرزن به ظاهر ضعیف ظاهر میشود. اما میتواند ناگهان به شکل پیکری ترسناک با شاخ، موهای مار مانند و دهان دوم بالای سرش که از آن برای بلعیدن طعمه استفاده میکند، تبدیل شود. برخی افسانهها حتی ادعا میکنند که او میتواند گلولهها را منحرف کند و روشنایی را به تاریکی تبدیل کند. اما چیزی که داستان او را به راستی ترسناک میکند، منشأ احتمالی آن است.
جادوگر پوستانداز: استاد شیطانی تغییر شکل
در جوامع آفریقاییآمریکایی، مانند گالا گیچی در کارولینای آمریکا، داستانهایی از افرادی وجود دارد که توسط نیروهای بدخواه «تحت سلطه» قرار میگیرند. از ترسناکترین آنها، جادوگری است که پوستش را تغییر میدهد یا پوست میاندازد و از سوراخهای کوچکی مانند سوراخ کلید عبور میکند تا به خانهها حمله کند و مردم را وادار به انجام اعمال ناشایست کند.
در دههی 1950، جیمز داگلاس ساگز، داستاننویس میسیسیپی، یکی از این داستانها را با ریچارد دورسون، پژوهشگر فرهنگ عامه، در میان گذاشت که اکنون در مرکز فولکلایف آمریکا در کتابخانه کنگره در واشنگتندیسی آرشیو شده است. با وجود قدرتهای ترسناک جادوگر، این داستان معمولاً یک پیچوخم خندهدارد دارد. در نسخه ساگز، مردی نمک و فلفل روی پوست جادوگر میپاشد و او را در فویل میپیچد و در این حال رهایش میکند تا جادوگر با فریاد بگویید: «ای پوست، آیا مرا نمیشناسی؟!»
جادوگر پوستانداز: استاد شیطانی تغییر شکل
در جوامع آفریقاییآمریکایی، مانند گالا گیچی در کارولینای آمریکا، داستانهایی از افرادی وجود دارد که توسط نیروهای بدخواه «تحت سلطه» قرار میگیرند. از ترسناکترین آنها، جادوگری است که پوستش را تغییر میدهد یا پوست میاندازد و از سوراخهای کوچکی مانند سوراخ کلید عبور میکند تا به خانهها حمله کند و مردم را وادار به انجام اعمال ناشایست کند.
در دههی 1950، جیمز داگلاس ساگز، داستاننویس میسیسیپی، یکی از این داستانها را با ریچارد دورسون، پژوهشگر فرهنگ عامه، در میان گذاشت که اکنون در مرکز فولکلایف آمریکا در کتابخانه کنگره در واشنگتندیسی آرشیو شده است. با وجود قدرتهای ترسناک جادوگر، این داستان معمولاً یک پیچوخم خندهدارد دارد. در نسخه ساگز، مردی نمک و فلفل روی پوست جادوگر میپاشد و او را در فویل میپیچد و در این حال رهایش میکند تا جادوگر با فریاد بگویید: «ای پوست، آیا مرا نمیشناسی؟!»
چدیپه: جادوگر خونآشام هند
افسانهها حاکی از آنست که وقتی چدیپه، جادوگر ترسناکی از منطقه رودخانه گودآواری هند وارد خانهای میشود، نخست همه را بیهوش میکند. سپس در حالی که همهی اهالی خانه درمانده هستند، از وحشتناکترین راهها برای عذاب دادن آنها استفاده میکند.
روش ترساندن او شامل تخلیه خون از انگشتان پا، کندن زبان یا قرار دادن چوبهای سوزان با شعلههای پنهان در زیر پوست آنها میشود. همچنین ممکن است جادوگر هندی با مردان متاهل خانه رابطه جنسی داشته باشد تا بذرهای روانی بیاعتمادی را در ذهن همسران آنها بکارد و از غم و اندوه توجیهناپذیر آنها تغذیه کند.
دِوِندرا وارما، محقق قرن بیستم ادبیات گوتیک، میگوید داستانهای چدیپه احتمالاً از راه جاده ابریشم به اروپا رسیده و الهامبخش تصاویری از خونآشامها به عنوان موجودات جنسی شده، همانطور که در خونآشام جان ویلیام پولیدوری یا دراکولای برام استوکر دیده میشود.
منبع: فرادید