سوفیانیوز
سوفیانیوز:فیلم "میان ستارهای" به کارگردانی کریستوفر نولان، داستانی درباره سفر فضایی و مفاهیم عمیق علمی مانند زمان و فضا را روایت میکند. نقدها بر جنبههای علمی فیلم، از جمله نظریه نسبیت و سفرهای بین ستارهای، تمرکز دارند. همچنین، تأثیرات عاطفی و فلسفی داستان بر روابط انسانی بررسی میشود.
به گزارش پایگاه خبری سوفیانیوز، تاکنون فیلمهای متعددی در حوزه فضایی ساخته شده است که به لحاظ علمی در سطوح مختلفی قرار میگیرند، اما بدون تردید فیلم میان ستارهای (اینتراستلار) یکی از علمیترین فیلمهای فضایی است که تحسین بسیاری از مردم و منتقدان را برانگیخته و اغلب در فهرست بهترین فیلمهای علمی تخیلی قرار میگیرد. این فیلم البته بدون ایراد هم نیست و برخی انتقاداتی جدی، به خصوص به لحاظ علمی، به آن وارد میکنند.
فیلم میان ستارهای محصول سال 2014 به کارگردانی کریستوفر نولان و نویسندگی وی به همراه برادرش جاناتان نولان است. این فیلم چهار نامزدی جایزه اسکار برای بهترین موسیقی متن، بهترین طراحی تولید، بهترین میکس صدا و بهترین تدوین صدا را دارد و جلوههای بصری فیلم، جایزه اسکار این بخش را برای آن به همراه داشت. فیلم اینتراستلار اکنون در وبسایت IMDB با امتیاز مردمی 8.6 از 10 از میان 1.8 میلیون رایدهنده و نمره منتقدین 74 از 100 در بین 30 فیلم برتر تاریخ سینما دیده میشود.
در این مقاله تلاش داریم فیلم اینتراستلار را به لحاظ علمی مورد نقد و بررسی قرار دهیم؛ با ما همراه باشید تا با این فیلم جذاب، سفری تخیلی در فضای بین ستارهای را تجربه کنیم. پیش از ورود به بررسی فیلم، به تعریف فضای میان ستارهای یا فضای بین ستارهای میپردازیم.
دانشمندان شروع فضای میان ستارهای را جایی تعریف میکنند که جریان ثابت مواد و میدان مغناطیسی خورشید بر محیط اطرافش اثر نمیگذارد؛ به این ناحیه هلیوپوز یا منطقه توقف خورشیدی (Heliopause) میگویند که در واقع مرز هورسپهر یا هلیوسفر (Heliosphere) است. در اینجا خلاصهای از داستان فیلم اینتراستلار را مرور کرده و سپس بخشهای مختلف آن را واکاوی میکنیم. بهتر است ابتدا فیلم را دیده باشید تا جذابیت آن پس از خواندن این مقاله برای شما از بین نرود!
فیلم میان ستارهای درباره آخرین فرصت انسان برای یافتن یک سیاره قابل سکونت پیش از آن است که کمبود منابع زمین باعث انقراض نسل بشر شود. ایفای نقش شخصیت اصلی فیلم به نام کوپر (Cooper) برعهده متیو مککانهی (Matthew McConaughey) است که در فیلم به عنوان خلبان سابق ناسا معرفی میشود و وظیفه دارد ماموریتی را با سفر از طریق یک کرم چاله برای یافتن سیارهای قابل سکونت در کهکشانی دیگر رهبری کند.
پرفسور جان برند (John Brand) با بازی مایکل کین (Michael Caine) که در فیلم از دانشمندان ناساست به کوپر توضیح میدهد این سازمان پیشتر گروه دیگری موسوم به لازاروس (Lazarus) را برای یافتن یک سیاره قابل سکونت به فضا فرستاده بود، اما ارتباط با آنها از دست رفت. گروه لازاروس ماموریت داشتند سه سیاره را به لحاظ پشتیبانی از حیات بررسی کنند.
حال، پرفسور برند میخواهد ماموریتی جدید را برای یافتن آنها به کوپر واگذار کند؛ برنامهای که اندورانس (The Endurance) نام دارد. در ادامه نگاهی به نقشه کلی پرفسور برند برای ماموریت کوپر میاندازیم.
بررسی نظریههای به کار گرفتهشده در فیلم میان ستارهای
پرفسور برند طرحهای کلی شامل دو برنامه را برای اجرای این سفر میان ستارهای ارائه میدهد؛ طرح اول شامل ارسال دادههای کوانتومی کوپر به زمین به منظور ایجاد یک نیروی محرکه با استفاده از گرانش میشود که به فضاپیماها اجازه میدهد افراد را از زمین به کهکشان دیگر منتقل کنند. در طرح دوم، کوپر میبایست خدمهای را که احتمالا از ماموریت لازاروس زنده ماندهاند، پیدا کرده و در آنجا یک پایگاه انسانی در سیارهای دیگر ایجاد کند. کارگردان فیلم میان ستارهای برای این سفر از نظریهها و فرضیههای مختلف علمی استفاده کرده است:
1. یکی از مهمترین موضوعهای علمی فیلم مربوط به نظریه کرم چاله میشود. کرم چالهها در نسبیت عام اینشتین پیشبینی شدهاند، اما تاکنون مورد رصد قرار نگرفتهاند. چنین اجرامی در کیهان مانند پل میانبری برای سفرهای طولانی در سراسر جهان و فضای بین ستارهای عمل میکنند. این نظریه تا حدود زیادی در میان دانشمندان پذیرفته شده است و نولان از آن برای سفر کوپر و همراهانش به فضای بین ستارهای بهره میبرد.
2. نزدیک شدن بیش از حد به چاه گرانش یک جسم عظیم مانند سیاهچاله باعث میشود زمان برای شما کندتر از مردم روی زمین بگذرد؛ امری که به لحاظ علمی کاملا صحیح است.
3. ارتباط با زمین از درون یک سیاهچاله امکانپذیر خواهد بود. چنین موضوعی فقط در حد یک احتمال مطرح میشود و تاکنون به اثبات نرسیده؛ اما نولان در فیلم خود از این فرضیه برای ارتباط کوپر با دخترش در زمان کودکی استفاده کرده است.
4. زنده ماندن پس از سقوط به درون سیاهچاله؛ این موضوع در حالی که حتی ارتباط برقرار کردن از درون آن با زمین محل بحث است، یکی از چالشبرانگیزترین قسمتهای فیلم میان ستارهای بوده و نمیتوان آن را به این سادگی پذیرفت.
مطابق نظر اخترشناسان، به دام افتادن ستاره در یک سیاهچاله «گسست کشندی» (Tidal Disruption) نام دارد و زمانی رخ میدهد که ستاره بیش از حد به یک سیاهچاله نزدیک شده و طی فرآیندی موسوم به «اسپاگتی شدن» (Spaghettification) متلاشی میشود. حال چگونه یک انسان پس از رفتن درون سیاهچاله میتواند سالم از آنجا بیرون بیاید؟!
در فیلم اینتراستلار رویدادهای مختلفی را طی سفر پرماجرای کوپر و همراهانش شاهد هستیم که ضمن شرح داستان فیلم، مهمترین آنها را بررسی کرده و توضیح میدهیم.
سال 2067 است و کمبود محصولات کشاورزی و طوفانهای گردوغبار بشریت را با چالشی جدی برای ادامه حیات روی کره زمین مواجه کرده است. کوپر که همسرش را از دست داده، مهندس و خلبان سابق ناسا است و حالا به عنوان یک کشاورز معمولی زندگی را میگذراند.
او و دو فرزندش با پدر همسرش با نام دونالد (Donald) با بازی جان لیتگو (John Lithgow) در خانهای زندگی میکنند. فرزندان او یک پسر نوجوان 15 ساله به نام تام (Tom) با بازی تیموتی شالامی (Timothée Chalamet) و دختری 10 ساله به نام مورف (Murph) با بازی مککنزی فوی (Mackenzie Foy) هستند.
در سکانسهایی از بخشهای ابتدایی فیلم اینتراستلار، یک طوفان گرد و غبار شدید الگویی عجیب را در کف اتاق خواب مورف به جا میگذارد. مورف فکر میکند یک روح آن را ایجاد کرده است، اما کوپر که پیشتر در ناسا شاغل بوده و با مسائل علمی آشنایی مناسبی دارد، متوجه میشود که این الگوی خاص به وسیله تغییرات در جاذبه ایجاد شده است.
او در محاسبات خود به این نتیجه میرسد که الگوی مورد نظر در واقع مختصات جغرافیایی یک منطقه را از طریق کد باینری نشان میدهد. کوپر و مورف در جستجوی این مختصات برمیآیند و از یک مرکز مخفی ناسا به سرپرستی پروفسور جان برند سردرمیآورند. کوپر و پرفسور برند در گذشته همکار بودهاند و یکدیگر را میشناسند.
پرفسور برند و دیگر دانشمندان ناسا آنها را در مورد آنچه در حال وقوع است، مطلع میکنند و به کوپر میگویند چهل و هشت سال پیش، موجودات ناشناختهای یک کرم چاله را در نزدیکی سیاره زحل قرار داده و مسیری را به سمت کهکشانی دور با 12 سیاره قابل سکونت در نزدیکی سیاهچالهای بزرگ به نام گارگانتوا (Gargantua) گشودند.
12 داوطلب برای بررسی سیارهها از طریق کرم چاله سفر کرده و 3 نفر به نامهای دکتر من (Mann)، لورا میلر (Laura Miller) و ولف ادموندز (Wolf Edmunds) نتایج مثبتی را از مشاهدههای خود گزارش کردند و البته از سایرین هیچ خبری نشد و ناسا فرض را بر این گذاشت که آنها جان خود را از دست دادهاند.
اکنون کوپر یکی از معدود خلبانان حاضر است که میتواند چنین ماموریتی را برعهده بگیرد، بنابراین تصمیم سختی گرفته و خانوادهاش را رها میکند تا به همراه دکتر آملیا برند (Amelia Brand)، دختر پروفسور برند، دکتر دویل (Doyle) و رامیلی (Romilly) این ماموریت را به انجام برساند. وی قبل از رفتن به فضا ساعت مچی خود را به مورف میدهد، اما دخترش به قدری از رفتن پدر غمگین است که با او خداحافظی هم نمیکند!
ان هتوی (Anne Hathaway) در فیلم اینتراستلار نقش دختر پرفسور برند را برعهده دارد و وس بنتلی (Wes Bentley) و دیوید گیاسی (David Gyasi) به ترتیب نقش دویل و رامیلی را ایفا میکنند. در این سفر یک ربات به نام تارس (TARS) نیز کوپر و سایر خدمه را همراهی کرده و کمکهای زیادی به آنان میکند.
خدمه ماموریت اندورانس در اولین بخش از سفر خود تصمیم میگیرند سیاره میلر (Miller) را کاوش کنند، زیرا دادهها از این سیاره به آنها منتقل شده بود. در سیاره میلر چه اتفاقی میافتد؟
از آنجایی که سیاره میلر بسیار نزدیک به سیاهچاله است، زمان در آن به دلیل گرانش شدید سیاهچاله بسیار کندتر حرکت میکند، به طوری که هر ساعت سیاره میلر معادل هفت سال روی زمین است. در آنجا اتفاقی رخ میدهد که کوپر و برند به سختی از آن جان سالم به در میبرند و خروج همراه با تاخیرشان باعث میشود با وجود گذشت فقط چند ساعت روی سیاره میلر، پس از بازگشتشان به فضاپیما 23 سال روی زمین گذشته باشد.
در ادامه فیلم میان ستارهای و پس از شکست ماموریت سیاره میلر، کوپر با یک انتخاب دشوار روبرو میشود؛ به سیاره دکتر ادموندز (Edmunds) یا سیاره دکتر من برود. کوپر در نهایت سیاره دکتر من را انتخاب میکند و به آنجا میرود. دکتر من با بازی مت دیمون (Matt Damon) نقش فرمانده ماموریت لازاروس را در فیلم اینتراستلار بازی میکند.
مورف که اکنون پس از گذشت 23 سال به عنوان دانشمند ناسا مشغول فعالیت در کنار پرفسور برند است، پیامی را مخابره کرده و مدعی میشود کوپر و برند میدانستند که طرح اول قابل اجرا نیست، زیرا به دادههایی نیاز است که در اختیار ندارند. کوپر قصد دارد به زمین بازگردد تا با دخترش باشد، در حالی که برند و رومیلی تصمیم میگیرند برای سکونت دائمی در سیاره دکتر من بمانند.
اما ناگهان دکتر من فاش میکند که دادههای جعلی را به زمین فرستاده است و سیاره او شرایط لازم برای زندگی را ندارد. او سعی میکند کوپر را بکشد و سپس یک فرودگر را دزدیده و به سمت اندورانس میرود. در همین حال، رومیلی توسط یک تله انفجاری کشته میشود و از سویی برند و کوپر، دکتر من را توسط یک فرودگر دیگر تعقیب میکنند.
در این میان البته اتفاقاتی نیز میان مورف و برادرش که اکنون ازدواج کرده است، رخ میدهد. تام در شرایط سخت آنجا حاضر به ترک خانه و مزرعه نیست، از این رو مورف تمام محصولات کشاورزی را میسوزاند تا به تام بفهماند که باید مزرعه را ترک کند. در فضا نیز برند و کوپر به سختی به اندورانس بازمیگردند. در صحنه اتصال فرودگر دکتر من به اندورانس چه اتفاقی میافتد؟
دکتر من طی یک عملیات پهلوگیری ناموفق کشته شده و به سفینه اندورانس آسیب شدیدی وارد میشود. کوپر و دکتر برند با سختی و با عملیاتی پیچیده سوار اندورانس شده و قصد حرکت به سوی سیاره ادموندز را دارند، اما اکنون سوخت کافی برای رسیدن به این سیاره وجود ندارد؛ جایی که آخرین امید آنها برای یافتن مکانی برای زندگی آینده بشر است.
آنها محاسباتی را انجام داده و در نهایت تصمیم کوپر بر آن میشود تا با انجام مانوری نزدیک به سیاهچاله گارگانتوا خود را به درون این سیاهچاله برساند و به دادههای مورد نیاز دسترسی پیدا کند. پدیده اتساع زمان گرانشی در این عملیات دهها سال دیگر را برای کوپر به این سفر طولانی اضافه میکند.
در این قسمت از فیلم که یکی از مهمترین و البته چالشبرانگیزترین بخشهای آن نیز محسوب میشود، کوپر و تارس از سفینه به سمت سیاهچاله پرتاب میشوند و درون یک فضای چهار بعدی عظیم به نام تسراکت (Tesseract) فرود میآیند. کوپر متوجه میشود تسراکت توسط انسانهایی از آینده دور ساخته شده است که به زمان و مکان نامحدود دسترسی دارند. او درمییابد که آن انسانها کوپر و تارس را به آنجا آوردهاند تا از طریق وی اطلاعاتی را که برای بقای نوع بشر حیاتی است به مورف منتقل کنند.
کوپر قبل از دستکاری عقربه ساعت مچی مورف با استفاده از کد مورس، از امواج گرانشی برای رمزگذاری مختصات ناسا در الگوهای گردوغبار در اتاق مورف استفاده میکند تا تمام دادههایی را که تارس از داخل گارگانتوا جمعآوری کرده است، منتقل نموده و بدین ترتیب طرح اول قابل اجرا شود. در واقع کوپر در زمان سقوط به داخل گارگانتوا از میان قفسههای کتاب اتاق خواب قدیمی، مورف را میبیند و به واسطه گرانش، ارتباط ضعیفی با وی برقرار میکند و اطلاعات لازم را از طریق ساعتی که به او داده بود، برایش میفرستد.
مورف نیز به دلیل تغییر حرکت عقربههای ساعت متوجه میشود که آن روح در ابتدای فیلم، در واقع پدرش بوده است و با استفاده از آن اطلاعات، طرح اول را رمزگشایی میکند. اما کد مورس چیست؟ کد مورس روشی است که در ارتباطات راه دور برای رمزگذاری حروف متنی با دو مدل سیگنال مختلف به نامهای نقطه و خط تیره انجام میگیرد. کد مورس به نام ساموئل مورس (Samuel Morse)، یکی از مخترعان تلگراف، نامگذاری شده است.
در نهایت تسراکت کوپر را بیرون میاندازد و او در یک زیستگاه فضایی به نام ایستگاه کوپر که به دور زحل میچرخد، بیدار میشود. کوپر درمییابد که فضاپیمایی در فضا او را پیدا کرده و به آنجا رسانده است. وی در این زیستگاه با دخترش که اکنون سالخورده شده و در بستر مرگ است، دیدار میکند. در واقع مورف جوان با استفاده از دادههای کوانتومی ارسالشده توسط کوپر، نظریه گرانشی مربوط به طرح اول را حل کرد و امکان خروج بشر از زمین و تبدیل شدن به یک تمدن فضایی را فراهم آورد.
مورف از کوپر میخواهد به نزد دکتر برند برود که پیشتر به سیاره ادموندز رفته بود. کوپر و تارس با یک فضاپیما به سیاره ادموندز پرواز میکنند، جایی که دکتر برند در حال ایجاد پایگاهی برای اجرای طرح دوم یعنی انتقال انسانها به سیارهای دیگر است و بدین ترتیب فیلم اینتراستلار به پایان میرسد.
باید پذیرفت با وجود همه چالشهای علمی که اینتراستلار با آن روبروست، نولان توانسته است از طریق آن، نظریههای فیزیک و نجوم را به شکلی ساده بیان کند و از این جهت میتوان اینتراستلار را فیلمی موفق دانست. البته از سویی برخی منتقدان چنین چالشهایی را برنمیتابند و این فیلم را به لحاظ علمی به شدت تخطئه میکنند. با همه اینها بر اساس آمار و ارقامی که در دست داریم، اینتراستلار در حوزه آثار علمی تخیلی سینما یکی از موفقترین فیلمها از نگاه مردم و منتقدان محسوب میشود.
در تصویر زیر اینفوگرافیک کاملی از جدول زمانی فیلم اینتراستلار را مشاهده میکنید.