کد خبر: 15274
چهارشنبه 5 شهریور 1404 - 16:00
چهارشنبه 5 شهریور 1404 - 16:00

حال همه‌ی ما خوب استاما تو باور نکن... / صدای مکاندگار خسرو شکیبایی با عاشقانه‌ای از سیدعلی صالحی، شعری که صد سال هم بگذرد زنده می‌ماند

سوفیانیوز: در این فیلم دکلمه شعر نو سیدعلی صالحی "حال همه‌ ما خوب است، اما تو باور نکن!" با صدای زیبای خسرو شکیبایی را گوش کنید و برای چند دقیقه ای از زندگی دور شوید.

به گزارش سرویس چندرسانه ای سوفیانیوز، خسرو شکیبایی در فروردین ماه 1323 در خیابان مولوی تهران متولد شد. وی که یکی برجسته ترین هنر پیشه های سابق ایرانی است تا قبل از انقلاب فقط در تئاتر به ایفای نقش می پرداخت. خسرو بازیگری را از تئاتر در سن 19 سالگی آغاز کرد و پس از آن فیلم های سینمایی و تلویزیونی زیادی را بازی کرد. ماندگار ترین نقش خسرو شکیبایی ، حمید هامون بود که در فیلم هامون اجرا کرد و پس از آن فیلم های زیادی را در قالب این کاراکتر اجرا کرد.

خسرو شکیبایی در ساعت 5 صبح روز جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. او مدت‌ها از عارضه دیابت و همچنین سرطان کبد رنج می‌برد.


سیّد علی صالحی (زادهٔ 1 فروردین1334) شاعر و نویسندهٔ است. وی یکی از شاعران بختیاری و یکی از پایه‌گذاران جریان شعر ناب و بنیانگذار جریان شعر گفتار در شعر دهه هفتاد در ایران است. وی همچنین یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی از چهره‌های مطرح و شناخته شده در شعر معاصر فارسی می‌باشد. در سال 1358 در فیلمی به نام خونبارش به کارگردانی امیر قویدل نقش آفرینی کرده است، که در سال 1359 اکران شده است.

سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!

راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!
بی‌پرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نام های کسان من می‌دهد
یادت می‌آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری؟

نه ری‌را جان
نامه‌ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت می‌نویسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن


برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید