جگرسوز ترین شعر هوشنگ ابتهاج | خون می چکد از دیده در این کنج صبوری/ از روی تو دل کندنم آموخت زمانه/ این دیده از آن روست که خونابه فشان است +ویدیو

سوفیانیوز: شعر پر معنا و درد دل هوشنگ ابتهاج را از زبان خودش بشنوید و از صدای زیبایش بهرهمند شوید.
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، به گزارش سرویس معما و هوش پایگاه خبری سوفیانیوز، هوشنگ ابتهاج (6 اسفندِ 1306 – 19 مردادِ 1401)، شاعر و پژوهشگرِ ایرانی بود. به اعتقاد بسیاری از نویسندگان و شاعران او را بزرگترین غزلسرای معاصر مینامند. او نخستین کتابش به نام نخستین نغمهها را در سال 1325 منتشر کرد. از آثار دیگر او میتوان به تصنیف تو ای پری کجایی، سپیده، به یاد عارف و غزلهای در کوچهسار شب، حصار و ارغوان اشاره کرد.
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دیغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید