بغضی که در صدای رشید کاکاوند جا مانده از کمال خجندی که قلب آدم رو به درد میاره/ بعد از امروز آشکارا دوست میدارم تو را، از تو چون پوشم نگارا دوست میدارم تو را+ ویدیو
سوفیانیوز: در این قسمت با ویدیویی از شعرخوانی استاد کاکاوند از کمال خجندی در خدمتتان هستیم.
به گزارش سرویس چندرسانه سوفیانیوز، کمال خجندی که نام کامل او کمال الدین مسعود خُجندی بود از شاعران و عارفان سده ی هشتم هجری می باشد. تخلص وی کمال و معروف به شیخ کمال بود. شیخ کمال از شاعران و عارفان نامدار معاصر و هم دوره ی حافظ شیرازی و شیرین مغربی می باشد.
او در خنجد فرارود، زاده شد اما بعد از سفر حج در تبریز، ساکن شد. بعد از سفر به حج به تبریز رفت و در همانجا ساکن شد. شیخ کمال چنان شیفته ی تبریز بود که اشعاری در مورد این شهر سروده است:
تبریز مرا راحت جان خواهد بود پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا در نکشم آب چرنداب و گجَل سرخاب ز دیده ام روان خواهد بود
کمال خجندی در خدمت سلطان حسین جلایر بود و در خانقاهی که سلطان حسین برایش ساخته بود زندگی می کرد. این شاعر و عارف اواخر قرن هشتم، مهارت خاصی در غزل سرایی داشت. به گونه ای که امروزه بسیاری، این شاعر را پیوند دهنده ی ادبیات فارسی ایران با ادبیات فارسی تاجیکستان، می دانند. کمال کنجدی دارای دیوانی است که اغلب دیوان او دارای غزل های مطبوع همراه با ذوق عرفانی است.
با اینکه شاعری، شغل اصلی وی نبود اما دیوان او بالغ بر هشت هزار بیت دارد. که مهم ترین قسمت دیوانش، غزل های او می باشند.

بعد از امروز آشکارا دوست میدارم تو را
از تو چون پوشم نگارا دوست میدارم تو را
در وجود من ز هستی هر سر مویی که هست
دوست میدارد مرا تا دوست میدارم تو را
خواه در دل باش ساکن خواه در جان شو مقیم
گر در اینجایی ور آنجا دوست میدارم تو را
عارم آید پیش سرو و لاله رفتن در چمن
تا بدان رخسار و بالا دوست میدارم تو را
گر نباشی دوست دارم دوست دارم همچنان
زآنکه من بی این تمنا دوست میدارم تو را
دیده و دل هر یکی تنها تو را دارند دوست
خود من بی دل نه تنها دوست میدارم تو را
گفتهای خون ریزمت تا دشمنم داری کمال
من خود از بهر چنینها دوست میدارم تو را