کد خبر: 19693
دوشنبه 26 آبان 1404 - 06:00
دوشنبه 26 آبان 1404 - 06:00

شعرخوانی عاشقانه علی ضیا که قلبت رو به درد میاره، تشویق پشت صحنه برازنده این شعرخوانی بود/ می، می بیاور هی بیاور کِی سرم داغی! ساقی عطش دارم رها کن مشتری‌ها را+ ویدئو

سوفیانیوز: در این قسمت با شعرخوانی زیبای علی ضیا در خدمتتان هستیم. خوشحال میشویم همراه ما باشید.

به گزارش سرویس چندرسانه سوفیانیوز، علی ضیا مجری معروف برنامه‌های تلویزیونی در تاریخ بیست و ششم شهریور ماه سال 1364 در کاشان و در یک خانواده چهار نفره متولد شد. او فرزند آخر خانواده است و یک خواهر بزرگتر از خود به نام شیما دارد. مادر علی ضیا نویسنده و پدرش تاجر بوده که نام مادر علی ضیا شهره احدیث و پدرش سید حسین ضیا گزارش شده است. علی ضیا از 19 سالگی به طور اتفاقی وارد رادیو شد و کار خود را در رادیو جوان با برنامه طنز پسری از کاشانه شروع کرد که به عنوان آیتم برتر انتخاب شد و پس از 5 سال گویندگی در رادیو، به دعوت علی زاهدی وارد تلویزیون شد و اولین کار خود را در سیما با برنامه گزینه جوان تجربه کرد. البته همزمان با این برنامه، برنامه خط و ربط هم در رادیو اجرا می کرد.

علی ضیا فعالیت حرفه‌ای تر خود را با اجرای برنامه خوشا شیراز در شبکه استانی فارس ادامه داد و مدتی بعد از شناخته تر شدن در این برنامه، به عنوان مجری برنامه نیمروز شبکه سوم سیما مشغول به کار شد.

اجرای او ادامه داشت تا اینکه پس از اجرای موفق برنامه ویتامین 3 به شهرت رسید و در حال حاضر اجرای سری پادکست‌های باضیا در خصوص زنان موفق ایرانی را بر عهده دارد.

انداختی از سکه، بازار پری‌ها را
بشمار وقتی می‌پرانی مشتری‌ها را

دامن طلای در تلاطم! این همه دل را
در سادگی هم می‌بری واکن زری‌ها را

یک طاقه ابر از آسمان بردار و از سَروی
سوزن کن و نخ کن تمام روسری‌ها را

رختی بپوش از ابر و رویا و کتابی کن
آیین شوخی‌ها و رسم دلبری‌ها را

مقصود شو دیوان به دیوان انوری‌ها را
از گور برخیزان به صف کن عنصری ها را

بی‌سکّه هم‌سازند و همراهند و هم‌سفره
معشوق‌بازیّ و شکار و مِی‌خوری‌ها را

می، می بیاور هی بیاور کِی سرم داغی!
ساقی عطش دارم رها کن مشتری‌ها را

امشب در این مِیْخانه ی بی خواب، چشمی کو
تا مثل من رنگین ببیند گچ بُری‌ها را؟

داغم چراغم، خامشی دور از شب انگور
حالا که دارم بر سر افسر سروری‌ها را

مستم! بده پیمانه‌ها را پُرتَرَک دستم
لولم، ملولم، لب به لب کن آخری ها را

خوابم، خرابم، هر دو چشمم خفته در بستر
تیمار کن یارا! خمارا! بستری‌ها را!

برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید