کد خبر: 19752
دوشنبه 26 آبان 1404 - 10:17
دوشنبه 26 آبان 1404 - 10:17

ویدئو | بازخوانی ماجرای جگرسوز «خاک می‌خوریم ولی خاک نمی‌دهیم» از زبان خود ستارخان

سوفیانیوز: ستارخان، سردار ملی ایران، در سخت‌ترین نبردهای مشروطه، سوگند خورده بود که هرگز اشک نریزد تا آذربایجان و ایران شکست نخورند. اما در طول 9 ماه محاصره سخت تبریز، صحنه‌ای دلخراش از ایثار یک مادر و فرزند، او را وادار به شکستن این عهد کرد.

به گزارش سرویس چندرسانه‌ای پایگاه خبری سوفیانیوز،ستارخان، سردار ملی و قهرمان بی‌بدیل جنبش مشروطه، در طول نبردهای حماسی تبریز، عهدی ناگسستنی با خود بسته بود: "من هیچ وقت گریه نمی‌کنم چون اگر اشک می‌ریختم، آذربایجان شکست می‌خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین می‌خورد." این جمله، نه‌تنها نمادی از اراده پولادین او بود، بلکه روح مقاومت را در کالبد مبارزان خسته می‌دمید.

اما در دل تاریخ پرحادثه مشروطه، دو قطره اشک، در یک روز، از چشمان این سردار شجاع جاری شد که داستانش، حکایتی بی‌نظیر از عمق میهن‌دوستی مردم ایران است.

💔 صحنه‌ای که عهد سردار را شکست

در طول 9 ماه محاصره و قحطی هولناک تبریز، که مبارزان و مردم عادی زیر سخت‌ترین فشارها، بدون غذا و لباس، مقاومت می‌کردند، ستارخان با صحنه‌ای روبرو شد که قلب هر انسانی را به درد می‌آورد.

«حدود 9 ماه بود که تحت فشار بودیم... بدون غذا، بدون لباس... از قرارگاه آمدم بیرون... چشمم به یک زن افتاد با یک بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف یک بوته علف... علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه‌ها را خوردن...»

ستارخان که انتظار داشت مادر کودک، او را لعنت کند و به خاطر این وضع غم‌انگیز سرزنش نماید، با واکنشی روبه‌رو شد که برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد. مادر کودک را در آغوش گرفت و با صلابتی وصف‌ناپذیر گفت: «عیبی ندارد فرزندم... خاک می‌خوریم اما خاک نمی‌دهیم.»

این جمله کوتاه، چکیده تمام حماسه مشروطه بود. اشک ستارخان در آن لحظه ریخت؛ اشکی که نه از سر ناامیدی، بلکه از عمق غرور ملی بود. این ایثار و این روحیه مردم، آتشی در جان سردار افکند:

«اونجا بود که اشکم درآمد... آن روز هم با حرفی که زد، آتشی به جون من انداخت که حالا می‌توانستم تمام کوه‌های ایران را به دوش بکشم!»

این داستان، یادآور این حقیقت است که قهرمانان واقعی ایران، تنها سرداران بزرگ نبودند، بلکه مادرانی بودند که در سخت‌ترین شرایط، درس وطن‌پرستی را با لقمه‌ای خاک به فرزندانشان آموختند. این روحیه بود که در نهایت، ستارخان و یارانش را به پیروزی رساند و نام تبریز و آذربایجان را در تاریخ مشروطه ایران جاودانه ساخت.

برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید