(ویدیو) شعری احساسی از استاد شهریار/ زندگانیم و زمین زندان ماست/ زندگانی درد بی درمان ماست...
سوفیانیوز: شعری از شهریار که هنوز هم پس از سالها، چون نغمهای ماندگار در گوش جان مینشیند و از عمق احساس سخن میگوید.
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، سیدمحمدحسین بهجت تبریزی شاعر معاصر ایرانی است که با نام شهریار معروف است. از استاد شهریار مجموعه غزلیات، اشعار زیبا به ترکی و منظومه حیدربابا به جای مانده است. شهریار در جوانی عاشق و دلبسته دختری زیبا رو به نام ثریا می شود که در شعر شهریار پَری لقب می گیرد.به دلایلی عشق او به سرانجام نمی رسد و پدر پری، دخترش را به ازدواج سرهنگی درمی آورد. شهریار که در زمان مشغول تحصیل در رشته پزشکی بوده، تحصیلات خود را رها می کند و این عشق نافرجام سبب سرودن غزلیات زیبای شهریار می شود.
زندگانیم و زمین زندان ماست
زندگانی درد بی درمان ماست
راندگانیم از بهشت جاودان
وین زمین زندان جاویدان ماست
گندم آدم چه باما کرده است
کآسیای چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبر و خانه قبر
باز لفظ زندگان عنوان ماست
جمع آب و آتشیم و خاک و باد
این بنای خانه ی ویران ماست
مور را مانیم، که اندر لانه ها
روز باران هر نم طوفان ماست
احتیاج این کاسه دریوزگی
کوزه آب و تغار و نان ماست
آبروی مابه صددر ریخته است
لقمه نانی که در انبان ماست
جز به اشک توبه نتوان پاک کرد
لکه ننگی که بر دامان ماست
میزبان را نیز با خود می برد
مهلت عمری که خد مهمان ماست
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید