کد خبر: 20418
سه شنبه 4 آذر 1404 - 08:35
سه شنبه 4 آذر 1404 - 08:35

(ویدیو) شعری بی‌همتا از مرتضی لطفی با صدای زیبای باران نیکراه: گر نباشد حیا و درک و شعور/ آدمی طعنه می‌زند به ستور...

سوفیانیوز: باران نیکراه کلمات مرتضی لطفی را چون نسیمی لطیف در فضا پخش کرد؛ لحنی که شعر را به تجربه‌ای شنیدنی و عمیق تبدیل نمود.

به گزارش سرویس چندرسانه‌ای پایگاه خبری سوفیانیوز، باران نیکراه با نام واقعی محدثه نیکرا در تاریخ 20 شهریور سال 1367 در یک خانواده 5 نفره متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد که برادرش بهتاش در عرصه موسیقی و خوانندگی مشغول به فعالیت است. پدر باران نیکراه، بهنام نیکراه بازنشسته اداره آب و فاضلاب بوده و مادرش مرضیه یزدانی هم شاغل بوده ولی در مورد جزئیات شغلش اطلاعاتی در دسترس نیست.

مرتضی لطفی زاده ی زمستان 1365 در شهرستان جم استان بوشهر است. دوره دبستان را در روستای کوری حیاتی شهرستان جم گذراند و برای گذراندن دوره راهنمایی و دبیرستان به شهر بوشهر نقل مکان کرد.

مشق شعر را از حدود 15 سالگی شروع کرد و زمانی که برای گذراندن مقطع کاردانی به تهران رفت شعر برای او جدی تر شد.

او حالا دارای مدرک کارشناسی در رشته مدیریت امور فرهنگی از دانشگاه علمی کاربردی است و در شعر، سه مجموعه غزل را به نام های «از من گفتن – 1393» توسط نشر انجمن شاعران ایران، «اندوهان – 1395» توسط نشر شانی، و «زنهار – 1397» توسط نشر فصل پنجم منتشر کرده است که از این میان، مجموعه غزل اندوهان در سال 1396 جایزه کتاب سال دفتر شعر جوان را از آن خود کرد.

شعر لطفی آمیخته با مضامین اجتماعی است و گلایه و شکایت است تا جایی که به همین خاطر در بهمن ماه 1396 از لیست شرکت کنندگان جشنواره شعر فجر کنار گذاشته شد و بعد از آن در هیچ جشنواره ای شرکت نکرد.

گر نباشد حیا و درک و شعور
آدمی طعنه می‌زند به ستور
جانِ انسان که تربیت نشود
آدمی گاو می شود به مرور
حَیَوانی پلشت و نکبت بار
که فقط می توان از او شد دور
می چرد هرچه را که می بیند
وانگهی گند می زند در سور
تن، تنومند و طبع ایشان پست
چشم بینا و ذوق ایشان کور
گر که خدمت کند به قصد ریاست
ور عبادت کند ، به نیّتِ حور
گر دهان وا کند به دُر سُفتن
متنفر شویّ و او منفور
فی المثل گر رود به گورستان
دم به دم رم کنند اهل قبور
بارها دیده ام من ایشان را
از قضا آدمی ست بس مشهور

برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید