سوفیانیوز
سوفیانیوز: این کارتونها فقط برای سرگرمکردن ما نبودند؛ بلکه ریشههایی از امید و خوشبینی را در دل ما کاشتند که تا امروز هم زندهاند. هنوز هم با یادآوری آن روزها، بوی کودکی و روزگاری را حس میکنیم که در آن، آسمان آبیتر بود و دنیا به طرز عجیبی بزرگتر و شگفتانگیزتر.
به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری سوفیانیوز، تلویزیون برای ما در دهه 70، چیزی فراتر از وسیلهای برای سرگرمی بود؛ پناهگاهی بود برای دلهای کوچک و بیپناهمان. روزهای جمعه صبح، صبورانه منتظر مینشستیم تا با اولین صحنههای "پسر شجاع" و "فوتبالیستها" روبهرو شویم؛ داستانهایی ساده و بیریا که ما را به دنیایی میبردند که در آن، دوستی و شجاعت بالاترین ارزشها بودند.
"مدرسه موشها" را به خاطر بیاوریم، همان برنامهای که به ما یاد میداد هرکسی با وجود ضعفها و نقصهایش، میتواند شاد و موفق باشد. یا "بابا لنگدراز" و نامههایی که سرشار از امید و رویاهای رنگین برای آیندهای روشن نوشته میشدند. هر شخصیت، با چشمان درشت و قلبهای مهربان، بخشی از رویاها و معصومیت کودکانهی ما را نمایان میکردند.
"رامکال" و طبیعت بکرش با ماجراجوییهای سادهاش، یا "هایدی" که بوی کوهستانها و طراوت را در فضای خانهمان میپراکند، و حتی "گالیور" که ما را به سفرهایی میبرد که در تصور هم نمیگنجید. این برنامهها، در میان مشکلات و دغدغههای زندگی روزمره، دریچهای به سوی دنیای خیالی و آسوده ما بودند؛ جایی که کودکیمان میتوانست با خیال راحت و آسودگی، نفسی عمیق بکشد.
برای مطالعه مطالب بیشتر در زمینه سرگرمی لطفا کلیک فرمایید: