سوفیانیوز
سوفیانیوز: افراد باهوش به خصوص در زمینههایی مثل درک، خلاقیت، منطق، خودآگاهی یا در حل مشکلات و مسائل مهارت زیادی دارند. ممکن است افراد باهوش همه این خصوصیات را با هم نشان بدهند یا نسبت به افراد عادی، نقط قوت خاصی داشته باشند.
به طور کلی، باهوش به کسی گفته میشود که سریع یاد میگیرد، اطلاعات جدید را میفهمد و از آنها استفاده میکند. در جوامع غربی، افراد باهوش کسانی هستند که زیاد کتاب میخوانند و اطلاعات زیادی درباره مسائل مختلف دارند یا افرادی که در دانشگاه ممتاز و عالیاند و یا کسانی هستند که بلدند خوب مقاله بنویسند و در امتحانات نمرات خوبی میگیرند. فرقی نمیکند زمینه یا موضوع چه باشد؛ یک فرد خیلی باهوش میتواند در زمینههای مختلف زندگی به خوبی عمل کند.
این نوع هوش را معمولاً میتوانید در اولین برخورد با افراد تشخیص بدهید ولی این همه ماجرا نیست! در برخی موارد ممکن است فرد باهوش خصوصیات دیگری هم داشته باشد که شما از آنها بی خبر باشید. دانستن این ویژگی ها به شما کمک میکند افراد باهوش را شناسایی کنید. کسی چه میداند؟ شاید خودتان هم این ویژگیها را دارید و فرد باهوشی هستید!
اینکه فکر کنیم یک فرد باهوش به خاطر هوشی که دارد حتما باید منظم و مرتب باشد اشتباه است! اتفاقاً وقتی حرف از نظم و ترتیب در کارها یا مدیریت و سازماندهی وقت میشود، افراد باهوش ممکن است فاجعه بار ظاهر شوند!
مثلاً ممکن است اتاق خواب یا اتاق مطالعهشان همیشه به ریخته باشد یا به نظر برسد به جای اینکه روی یک کار منطقی متمرکز شوند، مدام از این شاخه به آن شاخه بپرند. هنوز کاملاً مشخص نیست که بینظمی و هوش چه ارتباطی میتوانند داشته باشند؛ ولی ممکن است یک فرد باهوش به شما بگوید که چون زیاد راجع به مسائل مختلف فکر میکند، وقتی برای نگرانی درباره نظم و ترتیب و درست کردن بهم ریختگیها ندارد.
علاوه بر این نظریهای هم وجود دارد که طبق آن گفته میشود فضاهای نامنظم میتوانند به افزایش خلاقیت کمک کنند و کلید ایدههای جدید و ابتکاری را در ذهن افراد باهوش بزنند.
علاوه بر این، محدویتهای زمانی هم میتوانند برای افراد باهوش آزار دهنده به نظر برسد؛ بنابراین آنها ترجیح میدهند برنامهشان را باز نگه دارند تا اینکه بخواهند خودشان را در چارچوب برنامهریزیهای زمانی قرار بدهند و برای کارهای مختلف زمان مشخص تعیین کنند.
یکی از واضحترین نشانههای یک شخص باهوش این است که خودش میداند که قرار نیست همه چیز را بداند. شخصی که در واقع باهوش است میپذیرد که همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد و او هنوز خیلی چیزها را نمیداند.
به طور کلی ممکن است یک فرد باهوش نسبت به افراد معمولی، اطلاعات بیشتری در زمینههای مختلف داشته باشد؛ اما آنها نیازی به نشان دادن این مساله نمیبینند. چون فرد باهوش معمولاً متواضع و فروتن است و میداند که حتی با وجود این اطلاعات زیاد، باز هم جا برای یادگیری بیشتر هست؛ بنابراین هیچ وقت خودش را همه چیزدان نمیداند.
اگر یک فرد باهوش چیزی را نداند، اولین کسی است که به آن اعتراف میکند. به ندرت پیش میآید که اشخاص باهوش درباره تواناییها یا دستاوردهایشان رجز خوانی کنند چون معمولاً میدانند که این تواناییها باز هم میتوانند پرورش پیدا کنند برای همین خیلی خودشان را دست بالا نمیگیرند.
معمولاً به ندرت میتوان افراد باهوش را به داشتن اعتماد به نفس بیش از حد متهم کرد؛ اتفاقا برعکس! باهوشها اکثراً خودشان را کمتر از چیزی که هستند نشان میدهند و از خودشان تعریف و تمجید نمیکنند.
باهوشها میدانند که همیشه ممکن است دچار اشتباه شوند؛ اما اشتباه کردن هیچ مشکلی ندارد. آنها اشتباهاتی که مرتکب میشوند را تجزیه و تحلیل میکنند، از آنها درس میگیرند و اجازه نمیدهند این اشتباهات سد راهشان شوند؛ بلکه برای ادامه مسیر از آنها استفاده میکنند.
برخی از بزرگترین اکتشافات دنیا نتیجه کنجکاوی افراد باهوش هستند چون این افراد همیشه دنبال جواب هستند. آنها شیفته جزئیاتی هستند که از نظر دیگران خیلی ناچیز به نظر میرسند.
باهوشها همیشه دنبال کشف چیزهای جدید و تجربههای نو هستند. مشخص شده که کودکان کنجکاو، نسبت به بچههایی که درباره چیزی کنجکاوی نمیکنند و چیزی را زیر سوال نمیبرند باهوشترند.
باهوشها میدانند که برای موفق شدن در زندگی، باید انعطافپذیر و سازگار باشند. اگر کسی منعطف نباشد نمیتواند چالشهای جدید زندگی را بپذیرد و با آنها دست و پنجه نرم کنند؛ ولی افراد باهوش در هر شرایطی که باشند؛ چه محیط کار و چه محیط زندگی شخصی خوب عمل میکنند. آنها به جای شکایت از تغییرات، به این فکر میکنند که چطور میتوانند به بهترین شکل خودشان را به بهترین شکل با موقعیت جدید سازگار کنند.
باهوشها میدانند که بعد از هر اتفاقی، یک اتفاق جدید و تازه در راه است و یادگیری هیچ وقت متوقف نمیشوند. آنها میدانند که فارغالتحصیل شدن پایان کار نیست، بلکه آغاز یک راه جدید است. کسانی که باهوشند به زندگی به چشم یک تجربه طولانی مدت نگاه میکنند و دوست دارند اطلاعات بیشتری درباره هر چیزی کسب کنند.
این واقعیت که افراد باهوش خودشان را همه چیزدان تصور نمیکنند باعث میشود هیچ وقت ذهنشان را در برابر ایدههای جدید نبندند و همیشه مایل به یادگیری از دیگران باشند.
باهوشها روی اعتقادات و افکار خودشان پافشاری نمیکنند و تعصب به خرج نمیدهند. آنها همیشه به نظرات و استدلالهای بقیه گوش میدهند و منعطف هستند. اغلب اوقات افراد باهوش روی یک موضوع تمرکز میکنند و تا زمانی که شواهد و استدلالهای کافی در اختیارشان قرار نگیرد از آن دست نمیکشند.
علاوه بر این، اشخاص باهوش فقط به گفتههای دیگران بسنده نمیکنند، بلکه گاهی اوقات ممکن است قبل از اینکه چیزی را به عنوان یک واقعیت قبول کنند، مسافتهای طولانی را طی کنند تا به اصل و واقعیت یک موضوع پی ببرند.
از طرف دیگر باهوشها از مخالفت دیگران با افکار و نظرات خودشان نمیترسند. آنها از تفاوتهای بین افکار و عقاید استقبال میکنند و میدانند که هر کسی به خاطر نژاد، هویت جنسی و یا هر دلیل دیگری، نظرات خودش را دارد.
شاید افراد باهوش از آن دسته آدمهایی نباشند که در مهمانیها همه را دور خودشان جمع کنند؛ اما آنها هم شوخطبعیهای مخصوص خودشان را دارند. آنها همیشه به شیوه خلاقانهای از کلمات و جملات استفاده میکنند و صحبت کردن با آنها واقعاً خوشایند است و کلی شما را میخنداند.
باهوشها بیشتر از افراد عادی روی خودشان و رفتارهایشان کنترل دارند. همه ما میدانیم که مواد سمی، برخی غذاها و داروها برای انسانها مضرند؛ ولی باهوشها میدانند که علاوه بر این موارد، برخی رفتارها هم به دیگران آسیب میزند. آنها نه تنها این رفتارها را میشناسند بلکه جلوی بروز آنها را هم میگیرند و روی خودشان کنترل دارند.
ممکن است گاهی اوقات افراد باهوش ترجیح بدهند که تنها باشند تا اینکه وقتشان را صرف معاشرت با دیگران کنند. این اتفاق به این معنا نیست که آنها ضد اجتماعیاند؛ بلکه با تنها ماندن مشکلی ندارند و اغلب وقتی تنها میشوند به افکار و ایدههایشان فکر میکنند.
در حقیقت آنها اغلب ترجیح میدهند در تنهایی ایدههای جدیدشان را پردازش کنند و خلاقیتشان را پرورش بدهند. آنها بدون فکر کردن و اهمیت دادن به قضاوت دیگران، از تنهاییشان لذت میبرند و دوست دارند تنها قدم بزنند، تنها فیلم ببینند و تنها غذا بخورند. به طور کلی آنها معتقدند که تنها ماندن و مفید بودن به مراتب بهتر از در جمع بودن و داشتن عملکرد ضعیف است.
افراد باهوش میدانند که کار جهان بر پایه شانس و اقبال نیست. آنها این را قبول دارند که شانس میتواند باعث پیشرفت ما در زندگیمان شود؛ اما وقتی فرد موفقی را میبینند پیش خودشان این باور را دارند که آنها سخت تلاش کردهاند و همه چیز روی شانس نبوده است. باهوشها معتقدند هر کسی با نوع عملکرد و تصمیمات خودش شانس خودش را ایجاد میکند.
کسی که باهوش است به احتمال زیاد ریسکپذیر هم هست ولی در عین حال همه جوانب را هم بررسی میکند. مثلاً باهوشها هیچ وقت همه سرمایهشان را در یک پروژه نسنجیده قرار نمیدهند و از قبل همه چیز را بررسی و محاسبه میکنند.
آنها برای ارزیابی اینکه آیا این ریسک واقعاً ارزشش را دارد یا نه وقت صرف میکنند و بعد از بررسی همه ابعاد و جوانب، ریسک انجام یک کار را میپذیرند.
به تعویق انداختن کارها همیشه نشانه هوش نیست، چون خیلیها از روی تنبلی و بی انگیزگی کارهایشان را عقب میاندازند؛ اما بر خلاف تصور بقیه، باهوشها عمداً در کارهایشان تعلل به خرج میدهند. شاید یکی از دلایل این مساله این باشد که آنها میدانند وقتی تحت فشار قرار بگیرند و زمان کمی داشته باشند بهتر کارشان را انجام میدهند.
گاهی اوقات هم دلیل تعلل و این پا و آن پا کردن افراد باهوش این است که فعالیت مورد نظر به اندازه کافی برایشان جالب و جذاب نیست. از نظر باهوشها تاخیر همیشه نشانه اتلاف وقت نیست، بلکه این کار زمان بیشتری برای ایدهپردازی و تفکر به آنها میدهد.
افراد باهوش دیر میخوابند و دیر بیدار میشوند.
گرایش به نگرانی، یکی از علائم هوش است.
افراد باهوش زودتر توانایی خواندن را یاد میگیرند.