سوفیانیوز
سوفیانیوز: قدرت تخیلی چیزی فراتر از هوش است و باعث میشود افراد در زندگی با خلق ایدهها و موقعیتها، موفقیتهای بسیاری را کسب نمایند. تخیل توانایی شکلگیری تصویر ذهنی از چیزی است که از طریق حواس پنجگانه درک نمیشود. قدرت تخیل توانایی برای ساختن صحنههای ذهنی از اشیاء یا رویدادهایی است که وجود ندارند.
هرکس دارای درجه خاصی از توانایی تخیل است. تخیل در درجههای مختلف در افراد مختلف تجلی پیدا میکند. در بعضی از موارد بسیار توسعه یافته است و در برخی دیگر به شکل ضعیفتری دیده میشود.
تخیل باعث میشود که یک دنیای کامل را در ذهن تجربه کنیم. این امکان را میدهد که از منظر متفاوت به موقعیتها نگاه کنیم، و از نظر ذهنی گذشته و آینده را کاوش کنیم.
این توانایی در اشکال مختلفی تجلی مییابد که یکی از آنها رویاپردازی است. اگرچه رویاپردازی بیش از حد ممکن است فرد را غیر عملی جلوه دهد، اما با شرایطی خاص و عدم تداخل با فعالیتهای روزانه باعث آرامش و رهایی موقت از استرس میشود.
در تصورات خود، میتوانید بدون هیچ گونه مانعی در هر نقطه با سرعت نور حرکت کنید.
تخیل تجربیات گذشته را به الگویی جدید تبدیل میکند. در واقع با استفاده از تخیل تجربیات گذشته صرفاً بازتولید نمیشوند بلکه آنها با هم ترکیب شده و تبدیل به یک عنصر جدید میشوند.
شما در گذشته گل رز و رنگ آبی را درک کردهاید، اما هرگز گل رز آبی نیست. اما میتوانید تصویر گل رز و تصویر رنگ آبی را باز تولید کنید و آنها را در تصویر یک گل رز آبی ترکیب کنید.
وود ورث تخیل را دستکاری ذهنی مینامد زیرا فرد واقعیتهایی را که قبلاً مشاهده کرده بود را بازخوانی میکند و در حال حاضر به الگویی جدید در تخیل میپردازد. به عنوان مثال یک پری دریایی از زن و ماهی تشکیل شده است.
تخیل تحت تأثیر خواستههای ماست. تخیل فرآیندی از فعالیت آزمایش و خطا به منظور برآوردن یک خواسته است. در واقع یک شیوه سازگاری با یک وضعیت ایده آل است. تخیل وسیلهای برای دستیابی به اهداف دست نیافتنی است.
ذهن در هر زمان کاملاً منفعل نیست. وقتی هوشیار است، تا حدی فعال است. در تخیل غیرفعال ذهن نسبتاً منفعل میشود و از هیچ ارادهای برای ساخت تصاویر استفاده نمیکند.
تصاویر به خودی خود میآیند و به طور خودکار توسط نیروهای ذهنی ترکیب میشوند. به عنوان مثال؛ وقتی در خواب روزانه فرو میرویم و چیزهایی را در ذهن میپرورانیم تخیل ما غیرفعال است.
در تخیل فعال، ذهن خود را برای تصویر کردن به کار میگیریم. تلاش میکنیم تا محتوای تجربیات گذشته را دریافت نموده و آنها را با الگوهای جدید ترکیب کنیم. در این نوع تخیل تصاویر به طور خودکار توسط ذهن ترکیب نمیشوند.
ذهن به طور فعال انتخاب میکند که برخی از عناصر را به ذهن آورده و یا برخی را از ذهن خارج نموده تا نهایتاً تصویر جدیدی را ایجاد نماید. به عنوان مثال؛ هنگامی که مقالهای مینویسیم، تلاش میکنیم تا به یادآوری عناصر مرتبط با دانش گذشته پرداخته و آنها را به روشی تازه مرتب نماییم.
در تخیل پذیرا، ذهن تلاش میکند صحنهای را که شرح داده شده، تصور کند. مواد تخیل و ترتیب ترکیب آنها از بیرون ذهن فراهم میشود. وقتی داستان، رمان، درام، شعر، تاریخ، سفرهای جغرافیایی و ... را میخوانیم، تخیل پذیرایانهای داریم که در آن عناصر ساخت تصاویر را از خارج دریافت میکنیم.
در تخیل خلاق، ذهن موقعیت تخیلی را ایجاد میکند. در این حالت ذهن تصویر جدیدی از موادی که از درون خود دریافت میکند را ایجاد نموده و آنها را با نظم تازهای مرتب میکند. هنگامی که یک مهندس نقشه ساختمان را میسازد، تخیل خلاق دارد. وقتی یک رماننویس حوادث داستان خود را در یک طرح قرار میدهد، او تخیل خلاق را انجام میدهد.
تخیل عقلی در خدمت دانش است. بنابراین به آن تخیل شناختی نیز گفته میشود. تخیلی که درگیر ساخت و ساز فکری است تخیل عقلانی نامیده میشود. هنگامی که نیوتن برای فرض سقوط اجساد به زمین به فرضیه گرانش رسید، تخیل عقلی داشت.
تخیل عملی در خدمت برخی از اهداف عملی است. این نوع تخیل با شرایط عینی کنترل میشود. تخیل عملی برای تحقق یک هدف خاص، باید شرایط واقعی جهان خارجی را برآورده کند. وقتی نقشههایی برای پیک نیک، مسافرت و غیره تهیه میکنیم، تخیل عملی داریم. این نوع تخیل نیازهای عملی زندگی ما را برآورده میکند.
تخیل زیبایی شناختی انگیزه زیبایی شناختی ما را برآورده میکند. این امر به سمت ارضای احساسات سوق مییابد. این نوع تخیل نیاز عملی را برآورده نمیکند و به دانش ما نمیافزاید.
این تخیل در واقع اشتیاق ما برای حس زیبایی شناختی است. ارزش این نوع در خود آن نهفته است و مستقل از ارزشهای عینی است. وقتی یک نقاش نقاشی میکند، تخیل زیبایی شناختی دارد. وقتی یک نوازنده آهنگی را تنظیم میکند، از تخیل زیبایی شناختی استفاده میکند.
براساس گفتههای ناپلئون هیل دو شکل از تخیل وجود دارد: تخیل مصنوعی و تخیل خلاق.
تخیل مصنوعی
از طریق تخیل مصنوعی، ما بین مفاهیم، ایدهها یا برنامههای ناشی از تجارب دانش گذشته پیوند برقرار میکنیم و آنها را در ترکیبهای جدید قرار میدهیم تا اساساً چیز جدیدی را از چیزهای قدیمی "خلق" کنیم.
تخیل مصنوعی به ما کمک میکند تا اطلاعات قدیمی را بر اساس اطلاعات جدید پردازش کنیم و افکار را با هم جمع کنیم تا ایدهای کاملتر شکل گیرد. وقتی مشکلی با تخیل مصنوعی قابل حل نباشد، ما فرصت بسیار خوبی برای توسعه و استفاده از تخیل خلاق خود داریم.
تخیل خلاق
از طریق تخیل خلاق، ما با افکار جدیدی ارتباط برقرار میکنیم که به گذشته اطلاعاتی و دانشی ما بر نمی گردد. در تفکر خلاق مفاهیم، ایدهها از دانش قبلی نشات نمیگیرد بلکه عناصری نو در ذهن ما ایجاد میشود که با ترکیب و پرورش آن میتوانیم ایده خلاقانهای را بیان نماییم. تخیل خلاق باعث ایجاد چیزهایی میشود که میتواند تعجب و تشویق همگان را برانگیزاند.
لذت و شادکامی
تخیل باعث لذت انسان میشود. او میتواند صحنههای گذشته را با لذت زیاد به یاد آورد. فرد با تخیل میتواند تجربیات آینده پر از شادی را پیش بینی کند و از آنها لذت ببرد. افراد با تخیل میتوانند به راحتی توصیفاتی از چیزهای خاص را دنبال کنند و از تجربه آن حس خوبی به دست آوردند.
بهود روابط اجتماعی
افراد میتوانند روایتگر حوادث باشند و دیگران را به خود جذب نمایند. با توجه به تصاویر واضح و روشن ناشی از تخیل میتوانیم زبان خود را گیرا سازیم. تخیل باعث افزایش شوخ طبعی، طنز و اثرگذاری میشود. افراد با قدرت تخیل میتوانند دلایل ظریف معنا، مثالها، استعارهها، افسانهها و موارد مشابه را درک کنند.
همدلی
همدلی، توانایی درک احساسات و هیجانات دیگران است. همدلی به توانایی قرار دادن خود به جای دیگران اشاره دارد و این نیازمند تخیل است. بنابراین همدلی به تخیل بستگی دارد. همچنین همدلی با شخصیتهای خیالی باعث لذت بردن از یک درام میشود. کودکان میتوانند با استفاده از تصاویر تخیلی خود از داستانهای مردم سرزمینهای دیگر و زمانهای دیگر لذت ببرند.
کار خلاقانه
ایجاد صحنههای جالب، ساختن طرحهای زیبا، اختراع ماشین آلات و مواردی از این دست به تخیل خلاق بستگی دارد. مهندسی، معماری، مجسمهسازی، نقاشی، موسیقی، شعر، درام و رمان از تخیل خلاق استفاده میکند.
تخیل نقش مهمی در سلامت روان ایفا میکند. توانایی تامل در مورد چیزهایی که در واقع اتفاق نمیافتد میتواند به مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و هذیان کمک کند. تخیل همچنین میتواند نقش مهمی در رهایی از مشکلات روانی داشته باشد.
برخی از متخصصان و روانشناسان، مراجعین خود را ترغیب می کنند تا با استفاده از تخیل شان حالتها و شرایط مثبت و شاد را در ذهن خود تجسم نمایند. تخیل میتواند ابزار مهمی در مدیتیشن و ریلکسیشن برای رهایی ذهن از نگرانی ها و تشویشهای زندگی باشد.
تخیل از اهمیت ویژهای برای برخی از روانشناس از جمله کارل یونگ برخوردار بود. وی بر اهمیت تاثیر رویاها در ذهن ناخودآگاه تأکید میکرد. رویاها نیز نوعی تخیل هستند چرا که آنها تصاویر، صداها و بوهایی را نشان میدهند که در واقع وجود ندارند.
بنابراین بسیاری از روانشناسان از تخیل به عنوان یک ویژگی برای دستیابی به فرآیندهای ذهنی افراد و حل مشکلات و عقدههای آنها استفاده میکنند.