سوفیانیوز
سوفیانیوز، موسیقی و شعر همزادند، یکی با اصوات و لذت توام است و دیگری با الفاظ و اندیشه؛ تلفیق لذت و اندیشه همان کاری است که محمدرضا شجریان انجام داد و با آن ستایش برترین شاعران و ادیبان معاصر از جمله شفیعی کدکنی را برانگیخت.محمدرضا شفیعیکدکنی شعر «در آن زلال بیکران» را برای او گفته است.
به گزارش پایگاه خبری سوفیانیوز، محمدرضا شفیعی کدکنی (Mohammad-Reza Shafiei Kadkani)، با تخلص م. سرشک، در تاریخ 19 مهر 1318 در شهر کدکن، روستایی بین نیشابور و تربت حیدریه، در استان خراسان به دنیا آمد. خانوادهی او خانوادهای سرشناس و اهل علم و دانش بودند. محمدرضا شفیعی کدکنی آموزش خود را زیر نظر پدرش میرزا محمد و محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب نیشابوری دوم) که از نزدیکان پدرش بود پی گرفت.
محمدرضا شفیعی کدکنی از استادان زبده و شناختهشدهای برای دروس مختلف از جمله زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول بهره برد و با اصرار یکی از اساتید ادبیات فارسی، برای دانشگاه نامنویسی کرد و در آزمون آن سال نفر اول شد. او برای مقطع کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه فردوسی مشهد رفت و تا مقطع دکتری همین رشته از دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. محمدرضا شفیعی کدکنی از سال 1348 در همین دانشگاه به تدریس مشغول است.
این شعر را که در تازهترین مجموعه شعر محمدرضا شفیعیکدکنی، «طفلی به نام شادی» منتشر شده، میخوانیم:
«درآن زلال بیکران»
(به محمدرضا شجریان)
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآورد
به روی نقشه وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد
برون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانهای به زیب و فر برآورد
چو موجِ آن ترانهها برآید از کرانهها
جوانههای ارغوان زِ بیشه سر برآورد
بهار جاودانهای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآورد
سیاهی از وطن رود، سپیدهای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمهات زِ شب شرر برآورد
شب ارچه های و هو کند، زِ خویش شستشو کند
در این زلال بیکران دمی اگر برآورد
صدای تُست جادهای که میرود که میرود
به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد
بخوان که از صدای تو در آسمانِ باغ ما
هزار قمریِ جوان دوباره پَر برآورد
سفیرِ شادی وطن صفیر نغمههای تُست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد.