طنز دانشجویی/ سوتی‌های خنده‌دار و خاطرات ماندگار از دانشجویان قدیم و جدید (38)

به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری سوفیانیوز، درس آزمایشگاه فیزیک بود و هر هفته باید روی پروژه‌های مختلفی کار می‌کردیم. یکی از روزها، موضوع آزمایش مربوط به الکترومغناطیس و میدان‌های الکتریکی بود و استاد تاکید زیادی داشت که باید خیلی مراقب باشیم، چون تجهیزات گران‌قیمتی داشتیم و خطر برق گرفتگی هم وجود داشت.

دوست هم‌گروهی‌ام، که همیشه عاشق انجام کارهای عجیب و غریب بود، تصمیم گرفت برای آزمایش خودش یک سری سیم‌های اضافه و یک موتور کوچک را به مدار اضافه کند تا مثلاً "بهتر نتیجه بگیریم." متوجه شدم که استاد ما از دور با دقت به او نگاه می‌کند و این کارهای اضافی را زیر نظر دارد، اما چیزی نمی‌گوید. من هم به دوستم گفتم بهتر است ریسک نکند، ولی او مصرانه می‌گفت که "نه بابا، نتیجه بهتر میشه!"

هنوز آزمایش را به طور کامل راه‌اندازی نکرده بودیم که صدای انفجار کوچکی در آمد و یک جرقه بزرگ از مدار پرید! همه توی کلاس سرشان را به طرف ما چرخاندند و استاد با سرعت به طرف ما آمد. اما به جای اینکه ناراحت شود یا عصبانی باشد، خنده‌اش گرفت و گفت: "بله، فکر می‌کنم شما به خوبی درس را یاد گرفتید! هر وقت نتیجه عجیب خواستی، فقط یک موتور و چند سیم اضافه کن تا یک اتفاق غافلگیرکننده بیافته!"

بعد از آن روز، آن آزمایش به شوخی معروفی بین همه ما تبدیل شد و هر وقت کسی کار عجیبی می‌کرد، بقیه می‌گفتند "حواست باشه مثل اون مدار نترکه!" این اتفاق باعث شد همگی با اهمیت رعایت دستورالعمل‌ها و احتیاط بیشتر در کارهای عملی آشنا شویم و البته هر وقت آن استاد را می‌دیدیم، نمی‌توانستیم جلوی خنده‌مان را بگیریم.

خاطره‌ساز امروز: دانشجوی فیزیک دانشگاه مشهد