سوفیانیوز
سوفیانیوز: خاطرات شیرین از دوران تحصیل خودتان را با ما به اشتراک بگذارید تا به نام خودتان منتشر شود. در این بخش هر روز با یک خاطرۀ شنیدنی یا سوتی خندهدار دانشجویان در همراه شما هستیم.
به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری سوفیانیوز، واسه درس طراحی کاشتمون از طرف دانشگاه رفتیم باغ گلها (اصفهان) بماند همه شیطنت ها و شوخیهایی که کردیم چقدر هم از استادمون که دوست داشتنیترین استاد دنیاست منفی گرفتیم (یه جا که خیلی کفری شده بود به من گفت خانم... از طرف کل کلاس واسه شما منفی میذارم.
ولی قسمت آخرش از همه بیشتر چسبید: موقع برگشتن دیگه هوا تاریک شده بود و 1ساعتی داشتیم تا برسیم به شهر دانشجوییمون تقریبا همه تو اتوبوس خوابشون برده بود از خستگی.من و 2تا از دوستام که معمولا ازدیاد انرژی داریم اون ته نشسته بودیم عکس هایی که اون روز گرفتیمو نگاه میکردیم و از اینکه همه خواب بودن کلی متعجب بودیم که شدیدا احساس گشنگی کردیم ولی چیزی دمه دستمون نبود که بخوریم تا من بلند یکی از بچه هارو که جلوتر بود صدا کردم ببینم خوراکی داره بده به ما یا نه؟ بعد تازه یادم افتاد همه خواب بودن دوست کنارم اومد درستش کنه با یه صدای بلند تر داد زد ببخشید بخوابیدخیلی کار جالبی کرد چون 2،3 ردیف جلمون همرو بیدار کردیم.
بعد یه ترفند زدیم که باعث شد دنیای خوراکی به دست بیاریم 3تایی باهم زدیم زیر آواز اونم با ناهنجارترین شکل ممکن تقریبا همرو بیدار کردیم چراغ اتوبوسم روشن شد و واسه اینکه ما نخونیم و صدامون در نیادکلی پفک و خوراکی رسید عقب و واقعا کار ساز بود چون دیگه وقت خوندن نداشتیم.
خاطرهساز امروز: دانشجوی دانشگاه اصفهان