کد خبر: 20461
چهارشنبه 5 آذر 1404 - 02:06
چهارشنبه 5 آذر 1404 - 02:06

مولاناخوانی استاد عبدالجبار کاکایی که قلب آدم رو به لرزه میندازه/ پُشتِ جهان دیده‌ای رویِ جَهان را ببین+ ویدیو

سوفیانیوز: در این قسمت با ویدیویی از شعرخوانی استاد عبدالجبار کاکایی از مولانا در حضور سروش صحت در خدمتتان هستیم.

به گزارش سرویس چندرسانه سوفیانیوز، مولانا جلال الدین محمد بلخی متولد سال 604 هجری قمری در بلخ است. پدرش به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما معروف و از عارفان بزرگ صوفیه بود. آوازه مولانا و اشعارش از مرزهای ایران فراتر رفته و اکنون شعرهای او به زبان‌های مختلف ترجمه و حتی تدریس می‌شوند. ترجمه اشعار مولانا که در دوردست با نام «رومی» او را می‌شناسند، از پرفروش‌ترین و پرطرفدارترین آثار و خودش محبوب‌ترین شاعر غیرآمریکایی است.

آثار مولانا اکثراً به زبان فارسی هستند اما او در سرودن اشعارش از زبان‌های عربی، ترکی و یونانی نیز بهره برده است. او مجموعه غزلیاتش را دیوان شمس تبریزی نام‌گذاری کرده است. اما دوستدارانش که دل خوشی هم از شمس نداشتند به این غزلنامه «دیوان کبیر» می‌گفتند. در ادامه اندکی از شمس خواهیم گفت.

مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است. این کتاب حدوداً از 26٬000 بیت و 6 دفتر تشکیل شده اما در چاپ حاضر تعداد ابیات آن که برابر با ابیات تصحیح و طبع نیکلسون استمولوی در این کتاب مجموعه‌ای از اندیشه‌های فرهنگ ایرانی-دینی را گرد آورده است. این کتاب به انتخاب نشریه گاردین جزو 100 کتاب برتر تاریخ بشریت برگزیده شده است.

گفت لَبَم ناگهان نامِ گل و گلسِتان

آمد آن گل‌عِذار کوفت مَرا بَر دَهان

گفت که سلطان مَنم، جانِ گلستان مَنم

حَضرتِ چون مَن شَهی، وآنگه یادِ فُلان؟

دفِّ مَنی هین مَخور سیلیِ هَر ناکَسی

نایِ مَنی هین مَکُن از دَمِ هَر کَس فَغان

پیشِ چو مَن کِیقُباد، چَشمِ بَدم دور باد!

حیف نَباشَد که تو یاد کُنی از کِهان؟

جُغد بُوَد کو به باغ یادِ خَرابه کند

زاغ بُوَد کو بَهار، یاد کند از خَزان

چَنگ به مَن دَر زدی، چَنگِ مَنی دَر کنار

تار که دَر زَخمه‌ام سُست شَوَد، بُگسَلان

پُشتِ جهان دیده‌ای رویِ جَهان را ببین

پُشت به خود کن که تا روی نَماید جَهان

ای قمرِ زیر میغ! خویش نَدیدی، دریغ!

چند چو سایه دَوی، در پیِ این دیگران؟

بَس که مَرا دامِ شعر، از دَغَلی بَند کرد

تا که زِ دَستم شکار، جَست سویِ گلسِتان

در پیِ دُزدی بُدَم، دُزد دِگَر بانگ کرد

هِشتم بازآمَدم، گفتم و هین چیست آن؟

گفت که اینک نشان، دُزدِ تو این سوی رَفت

دُزدِ مَرا باد داد آن دَغَلِ کَژنِشان

برای مشاهده سایر ویدئوهای فان و سرگرمی با سرویس ویدئو سوفیانیوز در ارتباط باشید.