(ویدیو) مروری بر اندوهناکترین شعرهای هوشنگ ابتهاج/ چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی/ به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
سوفیانیوز: شعری که غم را به آغوش میکشد و آن را از هر شادی عزیزتر میداند؛ هوشنگ ابتهاج با این ابیات، روایت عاشقانهای از اندوه میسازد که آرام و بیصدا تا عمق دل نفوذ میکند. تماشای این ویدیو، تجربهای از دلتنگی ناب است.
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، امیر هوشنگ ابتهاج (6 اسفندِ 1306 – 19 مردادِ 1401)، متخلّص به ه. ا. سایه، شاعر و پژوهشگرِ ایرانی بود. به اعتقاد بسیاری از نویسندگان و شاعران او را بزرگترین غزلسرای معاصر مینامند. او نخستین کتابش به نام نخستین نغمهها را در سال 1325 منتشر کرد. از آثار دیگر او میتوان به تصنیف تو ای پری کجایی، سپیده، به یاد عارف و غزلهای در کوچهسار شب، حصار و ارغوان اشاره کرد. او در رادیو از 1350 تا 1357 سرپرست برنامهٔ گلها و نیز پایهگذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
ز تو دارم این غمِ خوش به جهان ازا ین چه خوشتر
تو چه دادیَم که گویم که از آن بهاَم ندادی
چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین
به از این درِ تماشا که به روی من گشادی
تویی آن که خیزد از وی همه خرمی و سبزی
نظرِ کدام سروی؟ نفسِ کدام بادی؟
همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی
همه رنگی و نگاری مگر از بهار زادی
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده دیده رویت به درونِ دل فتادی
به سرِ بلندت ای سرو که در شبِ زمینکن
نفسِ سپیده داند که چه راست ایستادی
به کرانههای معنی نرسد سخن چه گویم
که نهفته با دل سایه چه در میان نهادی
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید