سوفیانیوز
سوفیانیوز: داستان دلشکستگی استاد شهریار در مرگ دختری به نام لاله، همسایهای که دوستش داشت و هرگز نتوانست عشق خود را به او بگوید، در شعرش تجلی مییابد. اردشیر رستمی این غم جانسوز را با صدای خویش دکلمه میکند و حسرتهای عاشقانه را به زیبایی روایت میکند.
به گزارش سرویس هنر پایگاه خبری سوفیانیوز، سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر برجسته ایرانی بود. شهریار در یک خانواده با اصالت بستان آبادی از روستای خُشکِناب، از میرآقا بهجت خشکنابی (پدر شهریار) و خانم ننه خشکنابی (مادر شهریار) در 11 دی سال 1285 در شهر تبریز چشم به جهان گشود. سید محمدحسین در 27 شهریور 1367 دار فانی را وداع گفت. شهریار قبل از مرگش وصیت کرده بود که او را در مقبره الشعرای تبریز، به خاک بسپارند. 27 شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او «روز شعر و ادب ملی» نامیده اند.
محمدحسین بهجت تبریزی از شاعران ایرانی است که شعر را محلی نیک برای بیان اندیشه ورزی های ژرف نگرانه و پندآموز دانسته و تعداد زیادی از پندهای اخلاقی و تربیتی را در قالب های مختلف شعری نظیر قطعات، رباعیات و دوبیتی ها بازگو میکند. مخاطب این افکار و مفاهیم نیز نوع بشر و انسان در طول تاریخ است نه خطابی شخصی و منحصر به فرد.
شعر داغ لاله از شهریار
بیداد رفت لاله بر باد رفته را | یا رب خزان چه بود بهار شکفته را |
هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید | نو کرد داغ ماتم یاران رفته را |
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود | باران به دامن است هوای گرفته را |
وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود | آخر محاق نیست که ماه دو هفته را |
برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب | آورده ام به دیده گهرهای سفته را |
ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین | بیدار کردی آن گل در خاک خفته را |
گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست | تب موم سازد آهن و پولاد تفته را |
یارب چهها به سینه این خاکدان در است | کس نیست واقف این همه راز نهفته را |
راه عدم نرفت کس از رهروان خاک | چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را |
لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر | تا باز نشنود ز کس این راز گفته را |
لعلی نسفت کلک در افشان شهریار | در رشته چون کشم در و لعل نسفته را |