سوفیانیوز
سوفیانیوز: توران میرهادی (1306-1395) از بنیانگذاران شورای کتاب کودک، پایهگذار فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و مؤسس مدرسه فرهاد بود. صحبتهای او را در مورد مدرسۀ بدون رقابت و نمره را میبینید.
به گزارش پایگاه خبری سوفیانیوز، توران میرهادی فرزند سیدفضل الله و گرتا دیتریش در 26 خرداد 1306 در تهران متولد شد. پدرش سیدفضل الله میرهادی در دارالفنون درس خواند و برای تحصیل به سوئیس فرستاده شد. او که مهندسی میخواند با دختری آلمانی به نام گرتا دیتریش ازدواج کرد. گرتا اهل ادبیات، موسیقی و فرهنگ بود و مجسمهسازی و نقاشی میکرد. او شعرها، ترانهها و قصههای کودکان آلمانی را برای فرزندان خود میخواند و در عین حال به دلیل علاقه به فرهنگ ایران، آنان را از ادبیات ایران بینصیب نمیگذاشت. همین سبب شد او در 17 سالگی با شاهنامۀ فردوسی اُنس بگیرد. توران که فرزند چهارم خانواده بود دارای یک خواهر به نام ایراندخت، و سه برادر به نامهای فریدون، رستم و فرهاد بود. میرهادی در فروردین سال 1332 با جعفر وکیلی یکی از افسران ارتش ازدواج کرد. جعفر وکیلی از اعضای درجه بالای حزب توده بود و در پی اتفاقات 28 مرداد سال 1332، دستگیر و در آبان همان سال اعدام شد. پس از آن میرهادی در سال 1335 با محسن خمارلو ازدواج کرد. او از ازدواج اولش دارای پسری به نام پیروز، و از ازدواج دومش سه فرزند به نامهای کاوه، پندار و دلاور داشت. در سال 1358 محسن خمارلو همسر دوم توران نیز درگذشت و زمانی که در مجله سپیده فردا، یک کار تحقیقی را بر روی زنان برجسته ایران انجام میداد، از نام مستعار افسانه پیروز در مقالهها استفاده میکرد. توران میرهادی در 18 آبان 1395 درگذشت.
توران میرهادی که به سبب داشتن مادری آلمانی، زبان آلمانی را خیلی زود یاد گرفته بود، پس از یادگیری این زبان برای یادگیری زبان فرانسه به معلم فرانسوی سپرده شد. سپس در مدرسه نوربخش به زبان انگلیسی نیز مسلط شد. میرهادی پس از پایان دبیرستان و در آغاز سال 1324 تحصیل در رشته علوم طبیعی در دانشکده علوم دانشگاه تهران را آغاز کرد. اما خیلی زود تحت تأثیر آموزگاران بزرگی چون جبار باغچهبان و محمدباقر هوشیار قرار گرفت و علاقه خاصی به امر تعلیم و تربیت پیدا کرد. توران در سال 1325 در 19 سالگی به فرانسه رفت و چهار سال دانشگاه سوربن به تحصیل روانشناسی تربیتی و به طور همزمان در رشتۀ آموزش پیش دبستانی و ابتدایی در در مؤسسه کالژ دو فرانس به تحصیل پرداخت. سپس به آلمان رفت. میرهادی در این دوران، از محضر اساتید بزرگی چون هنری والون و ژان پیاژه بهره گرفت و با آموزشگران بزرگ اروپا و آمریکا همچون فریدریش فروبل، هاینریش پستالوزی، اوید دکرولی، جان دیوئی، سلستین فرنه و ماریا مونته سوری آشنا شد و در مدارس ابتدایی و کودکستانهای شهر پاریس کارآموز شد. او در سال 1330 به ایران بازگشت.
میرهادی در سالهای نخستین بازگشت به ایران به فعالیت در کودکستان بهار، مدرسه بامداد و تدریس زبان فرانسه در مدرسه نوربخش پرداخت. او به همراه همسرش محسن خمارلو مجتمع آموزشی و تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را در 1334 تأسیس و آن را تا 1359 اداره کرد. مدرسه فرهاد زمانی تأسیس شد که توران میرهادی به دلیل اینکه شوهرش سرهنگ جعفر وکیلی را در جریان کودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی از دست داده بود، وضعیت روحی مناسبی نداشت به همین دلیل پدرش او را تشویق کرد که یک کودکستان راهاندازی کند، اما به دلیل اینکه خودش نمیتوانست امتیاز آن را بگیرد به نام مادرش گرِتا دیتریش که تباری آلمانی داشت امتیاز را گرفت و در خانه قدیمی پدرش در خیابان ژاله، کودکستان را در مهر 1334ش. به نام برادرش فرهاد تأسیس و کار را به عنوان مدیر و مربی کودکستان با همیاری فخری گلستان آغاز کرد. میرهادی در سال 1336 ش. دبستان فرهاد و در 1350 ش. مدرسه راهنمایی و دبیرستان فرهاد را پایه گذاری کرد. این مدارس تا کلاس چهارم مختلط بود. از کلاس چهارم به بعد پسرها به مدارس پسرانه دیگری میرفتند، بعد که راهنمایی تأسیس شد پسرها را تا پنجم نگه داشتند و راهنمایی دخترانه را تأسیس کردند. در سال 1356 مدرسه فرهاد را از خیابان ژاله به خیابان سهرودی منتقل کردند. آموزش و پرورش تهران ساختمانی نوسازی شده برای مدرسه جدید که امروز به نام هاجر خوانده میشود در اختیارشان قرار داد، مجتمع بزرگ فرهنگی فرهاد با بیش از یک هزار و 200 دانشآموز در ردههای گوناگون آموزشی در 1359 شمسی تعطیل شد.
مدرسه فرهاد به دلیل نوع نگاه میرهادی به آموزش و پرورش، شورایی اداره میشد، چرا که او معتقد بود که باید تمام افراد مدرسه در آن مشارکت داشته باشند.در این مدرسه شورای مربیان برای مسائل پیش از دبستان تصمیم میگرفتند و شورای آموزگاران برای امور دبستان و شورای دبیران راجع به مشکلات مدرسه راهنمایی تصمیمگیری میکردند. این افراد برنامه سالیانهشان را به توران میرهادی میدادند و او میدانست که کدام کلاسها به چه امکاناتی نیاز دارد. حتی دانشآموزان نیز درباره اداره آن تصمیمگیری میکردند، یعنی دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و 2 نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند، وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند. نمایندههایی که برای یک ماه انتخاب میشدند در پایان ماه تغییر میکردند و به این ترتیب تمام دانشآموزان در اداره مدرسه سهیم بودند.