کد خبر: 16312
سه شنبه 15 مهر 1404 - 15:00
سه شنبه 15 مهر 1404 - 15:00

شعری احساسی از زبان هوشنگ ابتهاج/ گفتم مرو رفتی و بد بیراه رفتی/ بس تند میرانی نگه کن تا نیفتی... +ویدیو

سوفیانیوز: شعری دلنشین از هوشنگ ابتهاج که شما را به سفری سرشار از احساس، خیال‌پردازی و نغمه‌های واژگان می‌برد.

به گزارش سرویس چند رسانه ای سوفیانیوز، امیر هوشنگ ابتهاج (6 اسفندِ 1306 – 19 مردادِ 1401)، متخلّص به ه‍. ا. سایه، شاعر و پژوهشگرِ ایرانی بود. به اعتقاد بسیاری از نویسندگان و شاعران او را بزرگترین غزلسرای معاصر می‌نامند. او نخستین کتابش به نام نخستین نغمه‌ها را در سال 1325 منتشر کرد. از آثار دیگر او می‌توان به تصنیف تو ای پری کجایی، سپیده، به یاد عارف و غزل‌های در کوچه‌سار شب، حصار و ارغوان اشاره کرد. او در رادیو از 1350 تا 1357 سرپرست برنامهٔ گل‌ها و نیز پایه‌گذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.

گفتم مرو رفتی و بد بیراه رفتی
بس تند میرانی نگه کن تا نیفتی
بوی بهاران بود و ذوق میگساران
یادش بخیر آنگه که چون گل می شکفتی
هنگام بیداریست ای گم کرده دیدار
چون چشم بخت من عجب بیگاه خفتی
خود را ز چشم خویشتن نتوان نهان کرد
گیرم خدارا نیز ازخود می نهفتی
بر فرق همراهان چه آواری فرو ریخت
برفی که از بام سرای خویش رفتی
باور نمی آید هنوزم از دل تو
کر مهریاران کهن دل بر گرفتی
قدر تو من می دانم و می گویمش باز
تا کس نگوید گفتنی ها را نگفتی
چون گوشواری زینت گوش زمانست
آن قیمتی درهای بی همتا که سفتی
عهد و عطای حاکمان چندان نپاید
از مهر مردم تن مزن! گفتم، شنفتی؟
اشک روان سایه پیک مهربانیست
از دیده افتادی ولی از دل نرفتی

برای مشاهده سایر ویدئوهای فان و سرگرمی با سرویس ویدئو سوفیانیوز در ارتباط باشید.