کد خبر: 16880
شنبه 26 مهر 1404 - 08:00
شنبه 26 مهر 1404 - 08:00

حکایت گلستان سعدی: داستان تیر و کمان، وفاداری خواجه در سایه سلطنت / باب دوم در اخلاق درویشان حکایت شماره 24 + فایل صوتی و نسخه‌های قدیمی

حکایت گلستان سعدی: داستان تیر و کمان، وفاداری خواجه در سایه سلطنت / باب دوم در اخلاق درویشان حکایت شماره 24 + فایل صوتی و نسخه‌های قدیمی

سوفیانیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر سوفیانیوز اشعار کهن و شیرین گلستان سعدی باباب دوم در اخلاق درویشان؛ حکایت شماره 24 را مطالعه می کنید همراه ما باشید. شنبه‌ و سه‌شنبه هر هفته منتظر بخش بعدی گلستان سعدی باشید.

به گزارش سرویس چندرسانه ای سوفیانیوز، سعدی معلم بی‌چون‌وچرای همه ماست. از همان کودکی با حکایت‌هایش خو گرفته و نکات ریز اخلاقی و آنچه باید باشیم و نباید باشیم را از او فراگرفته‌ایم. ابیات نغز و داستان‌های پرحکمتش بر سر زبان بزرگ‌ترهای ما و حتی نسل پیش از آنها بود و در کوچه و بازار هم نقل او را می‌شنیدیم. گاه حتی اگر پی ضرب‌المثلی را بگیریم به سعدی می‌رسیم که چه ساده اما پرمایه مفهومی را در بیت و یا مصرعی برای ما بازگو کرده است. سعدی نقش پررنگی نه‌تنها در آموزش که در پرورش ما دارد و کیست که وام‌دار این استاد سخن‌پرور نباشد؛ او که بهترین وصف برای آثارش سهلِ ممتنع بودن آنهاست. کافی است اندکی از این آثار را خوانده باشیم تا این وصف دکتر شفیعی کدکنی در باب آثار سعدی که گفته است «آثار سعدی دارای مخاطب انسانی است» برای ما به‌وضوح مشخص شود. سعدی جامع و کاملا انسانی می‌نویسد و آنچه در ابیات و حکایاتش آمده همگی برخاسته از یک زندگی روزمره و قابل‌ادراک برای همه اشخاص است.

جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.

باب‌های گلستان سعدی

گلستان سعدی علاوه بر دیباچه شامل هشت باب است که «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت» و «آداب صحبت» نام دارند. حکایات سعدی در حین موجز بودن سرشار از پند هستند. او استاد خلاصه گفتن است و گاه حتی در یک جمله تمام معنا را به خواننده منتقل می‌سازد.

سعدی قصه‌گو!

و این شیوه اوست که حکایاتش را با ابیاتی عجین می‌سازد. گلستان سعدی آمیخته از داستان و حکایت است. اگرچه درون همان داستان‌ها هم گاه پند و اندرزی نهفته است اما سعدی قالب داستان را برای بیان آن موضوع انتخاب کرده است. در کل اما می‌توان گفت که نغز و شیرین بودن آنهاست که سبب شده تا نسل به نسل و دهان‌به‌دهان نقل شوند و تا به امروز ماندگار باشند:

معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوب‌تر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.

شیوه‌ی روایت در حکایت‌های گلستان سعدی

سعدی در روایت‌هایش در گلستان گاه به شیوه‌ای معمولی و از ابتدا تا انتهای ماجرا پیش می‌رود و در میانه‌ها فرازوفرود دارد و جریان را برای مخاطب خود تعریف می‌کند اما در موارد اندکی به شیوه‌ای هیجان‌انگیزتر اوج ماجرا را در ابتدای آن قرار داده و داستانش را از همان نقطه اوج شروع می‌کند.

ساختار بسیاری از حکایات گلستان سعدی ترکیبی از مسائل اجتماعی و نکات اخلاقی است. او طنز را در قالب این حکایات و روایات ریخته و گاه حتی خواننده را در تمام طول داستان میخکوب می‌کند. سعدی استاد قرار دادن تضادها در مقابل هم و در یک روایت است. به‌خوبی از پس شرح و تفصیل هردو برآمده و به زیبایی هرچه‌تمام‌تر نتیجه‌گیری می‌کند. او از اینکه پند خود را به‌صورت مستقیم به روی مخاطب بیاورد واهمه‌ای ندارد، هرچند گاه اندرزهایش را در لفاف داستان می‌پیچد و همین‌طور که خواننده را پیش می‌برد آنها را در جان او می‌ریزد. استاد سخن مناظره را نیز می‌پسندیده و از این شیوه هم بهره برده است.

سعدی

باب دوم در اخلاق درویشان: حکایت شماره 24

ملِکِ زوزَن را خواجه‌ای بود کریم‌النَّفْسِ نیک‌محضر که همگنان را در مواجهه خدمت کردی و در غیبت نکویی گفتی. اتفاقاً از او حرکتی در نظر سلطان ناپسند آمد، مصادره فرمود و عقوبت کرد؛ و سرهنگانِ ملِک به سوابقِ نعمتِ او معترف بودند و به شکرِ آن مُرتَهَن. در مدّت تَوْکیل او رِفق و ملاطفت کردندی و زجر و معاقبت روا نداشتندی.

صلحِ با دشمن اگر خواهی، هر گه که تو را

در قفا عیب کند، در نظرش تحسین کن

سخن آخر به دهان می‌گذرد موذی را

سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن

آنچه مَضمونِ خِطابِ ملِک بود از عهدهٔ بعضی به در آمد و به بقیّتی در زندان بماند. آورده‌اند که یکی از ملوکِ نواحی در خُفْیَه پیامش فرستاد که ملوکِ آن طرف قدرِ چنان بزرگوار ندانستند و بی‌عزّتی کردند. اگر رایِ عزیزِ فلان، اَحْسَنَ اللهُ خَلاصَهُ، به جانب ما التفاتی کند، در رعایت خاطرش هر چه تمام‌تر سعی کرده شود و اعیانِ این مملکت به دیدار او مُفْتَقِرند و جواب این حرف را منتظر.

خواجه بر این وقوف یافت و از خطر اندیشید و در حال جوابی مختصر، چنان که مصلحت دید، بر قَفای ورق نبشت و روان کرد. یکی از متعلّقان واقف شد و ملِک را اعلام کرد که فلان را که حبس فرمودی با ملوکِ نواحی مراسله دارد. ملک به‌ هم برآمد و کشفِ این خبر فرمود. قاصد را بگرفتند و رِسالت بخواندند. نبشته بود که:

حسنِ ظنِّ بزرگان بیش از فضیلتِ ماست و تشریفِ قبولی که فرمودند بنده را امکانِ اجابت نیست، به حکمِ آن که پروردهٔ نعمت این خاندان است و به اندک‌ مایه تغیّر با ولی‌نعمت بی‌وفایی نتوان کرد، چنان که گفته‌اند:

آن را که به جایِ توست هر دَم کَرَمی

عذرش بنه، ار کند به عمری ستمی

ملک را سیرتِ حق‌شناسی از او پسند آمد و خلعت و نعمت بخشید و عذر خواست که: خطا کردم تو را بی جرم و خطا آزردن. گفت: ای خداوند! بنده در این حالت مر خداوند را خطا نمی‌بیند. تقدیرِ خداوند، تَعالیٰ بود که مر این بنده را مکروهی برسد، پس به دست تو اولی‌ٰتر، که سوابقِ نعمت بر این بنده داری و اَیادیِ منّت. و حکما گفته‌اند:

گر گزندت رسد ز خلق مرنج

که نه راحت رسد ز خلق نه رنج

از خدا دان خلافِ دشمن و دوست

کاین دلِ هر دو در تصرّفِ اوست

گرچه تیر از کمان همی‌ گذرد

از کمان‌دار بیند اهلِ خرد

فایل صوتی باب دوم در اخلاق درویشان: حکایت شماره 24

هدفون

معنی حکایت شماره 24، باب دوم گلستان سعدی

ملک زوزن یک خواجه‌ای داشت که بسیار خوش‌نفس و خوش‌برخورد بود و با همه به خوبی رفتار می‌کرد. او حتی وقتی از دیگران دور بود هم درباره آن‌ها به خوبی صحبت می‌کرد. اما روزی اتفاق افتاد که یک حرکت از او به چشم سلطان ناپسند آمد و به همین دلیل سلطان حکم به مصادره اموال و مجازاتش داد. سرهنگان ملک که از نعمت‌های او بهره‌مند شده بودند، با یادآوری این مسئله با او به نرمی رفتار کرده و او را اذیت نکردند. پس از مدتی یک نفر از ملوک نواحی به او پیغام فرستاد که از او دعوت کند به مملکتشان بیاید و از این پیشنهاد استقبال کنند. خواجه وقتی این دعوت را دریافت کرد، نگران خطرات احتمالی شد و در پاسخی مختصر، اعلام کرد که به خاطر وفاداری به ولینعمت خود، نمی‌تواند دعوتشان را قبول کند. اما یکی از اطرافیان سلطان این موضوع را به او گزارش داد. سلطان وقتی از این مکاتبات با خبر شد، دستور به تحقیق داد و نامه‌ خواجه را خواند. در نامه نوشته شده بود که او به خاطر پرورده شدن در این خاندان، نمی‌تواند با آن‌ها بی‌وفایی کند. سلطان از این وفاداری خواجه خوشش آمد و با دادن خلعت و نعمت از او عذرخواهی کرد. خواجه پاسخ داد که او سلطان را بی‌خطا می‌بیند و این اتفاقات را تقدیر الهی می‌داند. سپس به سخنان حکما اشاره کرد که اگر آزاری از خلق برسد نباید نگران بود، زیرا همه چیز در دست خداست و اوست که دل دوست و دشمن را کنترل می‌کند. خواجه حکایت تیر و کمان را به میان آورد که هرچند تیر از کمان می‌گذرد، اما خردمندان فاعل اصلی را کمان‌دار می‌دانند.

تصاویر نسخه های قدیمی گلستان سعدی

فانوس خیال

کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ 1259 هجری قمری

کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ 1259 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری

گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران

گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران

گلستان به همراه بوستان در حاشیه

گلستان به همراه بوستان در حاشیه

گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال 1011 هجری قمری

گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال 1011 هجری قمری


برای مشاهده سایر بخش های گلستان سعدی با سوفیانیوز همراه باشید.