(ویدیو) حکایت شنیدنی انسان طمعکار در گلستان سعدی: هرچقدر داشته باشی، باز احساس فقر میکنی/ با صدای زندهیاد خسرو شکیبایی
سوفیانوز: حکایتی از گلستان سعدی، با صدای ماندگار و دلنشین خسرو شکیبایی؛ سفری کوتاه به دنیای اندیشه، طمع و حکمت ایرانی که هر شنوندهای را به تأمل وا میدارد.
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، ده آدمی بر سفرهای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفتهاند: توانگری به قناعت، به از توانگری به بضاعت.
رودهٔ تنگ به یک نانِ تهی پُر گردد
نعمتِ روی زمین پر نکند دیدهٔ تنگ
پدر چون دورِ عمرش منقضی گشت
مرا این یک نصیحت کرد و بُگذشت
که شهوت آتش است از وی بپرهیز
به خود بَر آتشِ دوزخ مکُن تیز
در آن آتش نداری طاقت سوز
به صبر آبی بر این آتش زن امروز
خلاصه
این متن درباره این است که حرص و افزونخواهی آدمیان باعث میشود که نتوانند با هم در صلح و دوستی بهسر ببرند. و اینکه آدم قانع و کمحرص یک ثروتمند حقیقیاست و اینکه شهوت آدمی نیز باید بوسیله صبر کنترل شود وگرنه هرچه بیشتر بهآن بپردازند مانند آتش بیشتر شعلهور میشود و باعث رنج و عذاب شخص خواهد شد.
برگردان به زبان ساده
ده آدمی بر سفرهای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفتهاند: توانگری به قناعت، به از توانگری به بضاعت.
ده انسان بر سر سفرهای غذا میخورند اما دو سگ حاضر نیستند با هم بر سر یک لاشه کنار بیایند. شخص حریص حتی اگر تمام دنیا را داشته باشد باز هم گرسنه است در حالی که شخص قانع با یک نان ساده سیر میشود. حکما گفتهاند ثروتمند بودن از طریق قناعت، بهتر از ثروتمند بودن از طریق داشتن اموال و دارایی است. (ثروت واقعی در قناعت است، نه در داشتن مال و ثروت مادی)
رودهٔ تنگ به یک نانِ تهی پُر گردد
نعمتِ روی زمین پر نکند دیدهٔ تنگ
شکم آدمی با یک نان خالی پُر میشود اما چشم انسان حریص با داشتن تمام نعمتهای دنیا هم پر نمیشود. (افرادی هستند که با اینکه چیز زیادی ندارند میتوانند راضی و خوشحال باشند. ولی کسانی که حریص هستند و خواستههای همیشگی و آرزوهای طولانی دارند هیچوقت خواستههایشان تمام نمیشود و هرگز راضی نمیشوند و هرگز از نعمتهای دنیا لذت نمیبرند، حتی اگر چیزهای زیادی داشته باشند.)
پدر چون دورِ عمرش منقضی گشت
مرا این یک نصیحت کرد و بُگذشت
پدرم وقتی که عمرش به آخر رسید این یک نصیحت را به من کرد و از دنیا رفت.
که شهوت آتش است از وی بپرهیز
به خود بَر آتشِ دوزخ مکُن تیز
شهوت مانند آتش است، از آن دوری کن و آتش جهنم را برای خودت مهیا نکن.
در آن آتش نداری طاقت سوز
به صبر آبی بر این آتش زن امروز
آتش جهنم را نمیتوانی تحمل کنی، پس بهتر است امروز به وسیلهی صبر و شکیبایی، بر آتش شهوتت آب بریزی. [چون آتش شهوت را هرچند سخت باشد میتوان تحمل کرد اما آتش جهنم غیرقابل تحمل و غیرقابل چاره است]
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید