(ویدیو) بهترین شعر مولانا با صدای بی همتای همایون شجریان: نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد/ نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد
سوفیانیوز: همایون شجریان با خوانش شعری از مولانا، بار دیگر صحنه را به محفل شور و معنا بدل میکند؛ جایی که صدای پرطنین او در پیوند با کلام جاودان مولانا، روح مخاطب را به سفری سرشار از احساس، عرفان و زیبایی میبرد.
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، همایون شجریان (زادهٔ 31 اردیبهشت 1354) خواننده، آهنگساز و نوازندهٔ موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی تلفیقی است. او فرزند محمدرضا شجریان و برادر کوچکتر مژگان شجریان است. او مدیر شرکت فرهنگی هنری دلآواز نیز میباشد.
همایون از کودکی به موسیقی علاقهمند بود. تا آنکه با راهنمایی پدرش برای فراگیری تکنیک و شناخت ریتم زیر نظر ناصر فرهنگفر آموزش دید. او همچنین مدتی آموختن موسیقی را زیر نظر جمشید محبی ادامه داد. او به همراه خواهرش آواز را از پدرشان آموختند. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد. همایون در خارج از هنرستان نیز ساز مورد نظرش را زیر نظر اردشیر کامکار فراگرفت و با تار و سنتور هم به صورت گوشی آشنا شد.
او از سال 1370 محمدرضا شجریان را در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنهٔ کنسرتها به همخوانی با پدرش مشغول شد. اولین اثر با حضور او یاد ایام نام دارد که در آن همایون تنبکنوازی را بر عهده داشت. همایون شجریان کنسرتهای بسیاری را با چهرههای شناختهشدهٔ موسیقی ایرانی اجرا کرده و آثار زیادی را به همراه آنان در ایران و جهان منتشر کرده است که از آنها میتوان به آلبوم کنسرتهای «بی تو بسر نمیشود» و «فریاد» اشاره کرد. هر دوی این آلبومها در سالهای 2003 و 2005 نامزد دریافت جایزه گرمی شدند.
همایون شجریان به آهنگسازی برای سایر خوانندگان نیز مشغول بوده است؛ از جمله، تصنیف «دل سِتان» با مطلع «ای کاروان آهسته ران» را برای «علیرضا افتخاری» در آلبوم «قصهٔ شمع» آهنگسازی کرده است.
نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری وانگه این روا باشد
نگفتی من وفادارم وفا را من خریدارم
ببین در رنگ رخسارم بیندیش این وفا باشد
بیا ای یار لعلین لب دلم گم گشت در قالب
دلم داغ شما دارد یقین پیش شما باشد
در این آتش کبابم من خراب اندر خرابم من
چه باشد ای سر خوبان تنی کز سر جدا باشد
دل من در فراق جان چو ماری سرزده پیچان
بگرد نقش تو گردان مثال آسیا باشد
بگفتم ای دل مسکین بیا بر جای خود بنشین
حذر کن ز آتش پرکین دل من گفت تا باشد
فروبستست تدبیرم بیا ای یار شبگیرم
بپرس از شاه کشمیرم کسی را کاشنا باشد
خود او پیدا و پنهانست جهان نقش است و او جانست
بیندیش این چه سلطانست مگر نور خدا باشد
خروش و جوش هر مستی ز جوش خم می باشد
سبکساری هر آهن ز تو آهن ربا باشد
خریدی خانه دل را دل آن توست میدانی
هر آنچ هست در خانه از آن کدخدا باشد
قماشی کان تو نبود برون انداز از خانه
درون مسجد اقصی سگ مرده چرا باشد
مسلم گشت دلداری تو را ای تو دل عالم
مسلم گشت جان بخشی تو را وان دم تو را باشد
که دریا را شکافیدن بود چالاکی موسی
قبای مه شکافیدن ز نور مصطفی باشد
برآرد عشق یک فتنه که مردم راه کُه گیرد
به شهر اندر کسی ماند که جویای فنا باشد
زند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران
ز آتش هر که نگریزد چو ابراهیم ما باشد
خمش کوته کن ای خاطر که علم اول و آخر
بیان کرده بود عاشق چو پیش شاه لا باشد
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید