کد خبر: 21865
سه شنبه 18 آذر 1404 - 17:30
سه شنبه 18 آذر 1404 - 17:30

(ویدیو) سفری به تخت جمشید 2500 سال پیش تماشای شکوهی که هنوز جاودان است/ پارسه به این عظمت و زیبایی بوده!

سوفیانیوز: پارسه یا همان تخت‌جمشید شناخته شده ترین اثر تاریخی و همچنین نماد ایران است که در سال پانصد و هجده پیش از میلاد مسیح به دستور داریوش بزرگ هخامنشی ساخته شده است و در زمان خشایارشا و اردشیر شاه تکمیل شده است.

به گزارش سرویس چندرسانه‌ای پایگاه خبری سوفیانیوز، تخت جمشید (در دوره هخامنشیان: پارسه) (به پارسی باستان:𐎱𐎠𐎼𐎿) (در زبان‌های غربی: پرسپولیس، پرسه‌پلیس) (در دوره اسلامی میانه: صدستون یا چهل منار) (در عصر ساسانی: صدستون) (به پهلوی: 𐭮𐭲𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩, sadstūn) مجموعه‌ای از چند کاخ تو در تو در کنار دشت مرودشت و در کوهپایهٔ کوه رحمت در استان فارس واقع در شهر مرودشت ایران است. در دوره‌های تاریخی پس از هخامنشیان، به‌دلیل فراموشی خط و زبان پارسی باستان و ناآشنا بودن سنگ نوشته‌ها، نام پارسه فراموش شده و مردم نام تخت جمشید (پادشاه پیشدادی) را بر روی کاخ می‌نهند. تخت جمشید در شهر باستانی پارسه یکی از شهرهای باستانی ایران قرار داشته است که طی سالیان، پیوسته پایتخت تشریفاتی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. تخت جمشید در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر یکم بنا شده است و به زمان نزدیک 200 سال آباد بوده است. در نخستین روز سال نو گروه‌های زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپ‌ها یا استانداری‌ها با پیشکش‌هایی گوناگون در تخت جمشید گرد می‌آمدند و کادوهای خود را به شاه پیشکش می‌کردند.

در سال 518 پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت نو هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیان‌گذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، هرچند پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با افزودن بناهای دیگر، این مجموعه را گسترش دادند. بسیاری از آگاهی‌های کنونی که در مورد پیشینهٔ هخامنشیان و فرهنگ آن‌ها در دسترس است به‌دلیل سنگ‌نوشته‌ها و گِل‌نوشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌های آن حکاکی شده است. سامنر برآورد کرده است که دشت تخت جمشید که دربرگیرنده 39 خاستگاه زندگی بوده، در دورهٔ هخامنشیان 43٬600 نفر جمعیت داشته است. اسکندر مقدونی در 330 پیش از میلاد، به ایران یورش آورد و تخت جمشید را به آتش کشید. بااین‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم برپا است و باستان‌شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و یورش را تأیید می‌کنند.

این مکان تاریخی از سال 1979 یکی از آثار ثبت‌شده ایران در یونسکو است.

شاهان ساسانی نیز سنگ‌نوشته‌هایی در تخت جمشید در کاخ تچر بر جای گذاشته‌اند. یکی از حاکمان سیستان در زمان ساسانیان به نام شاپور سکانشاه پسر هرمز دوم بر دیوار کاخ تچر کتیبه‌ای به جا گذاشته مبنی بر اینکه وی در این مکان جشنی برقرار کرده و ضمن به جای آوردن مراسم دینی برای روان برادرش، خودش و آن که تخت جمشید را ساخته قربانی داده است. به پس از آمدن اسلام به ایران نیز این جایگاه را گرامی می‌شمردند و آن را هزارستون یا چهل ستون یا چهل منار می‌گفتند و با شخصیت‌هایی همچون سلیمان نبی و جمشید پیوندش می‌دادند. عضدالدوله دیلمی در تخت جمشید دو کتیبه به خط کوفی بر جای گذاشته است. همچنین کتیبه‌های دیگری هم به عربی و هم به فارسی در تخت جمشید وجود دارد که تازه‌ترین آن وابسته به دوره قاجار است این سنگ نوشته به فرمان مظفرالدین‌شاه قاجار نوشته شده است که در دیوار شمالی کاخ تچر قرار دارد.

تخت جمشید در شمال شهرستان مرودشت، شمال استان فارس (شمال‌شرقی شیراز) جای دارد.

در فاصلهٔ شش و نیم کیلومتری از تخت جمشید نقش رستم است. در نقش رستم، آرامگاه‌های شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ/ خشایارشا/ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است. افزون بر نقش رستم دو آرامگاه به صورت کاملاً تمام شده و یک آرامگاه به صورت نیمه‌تمام در تخت جمشید موجود است. آرامگاه‌هایی که در دامنهٔ کوه رحمت و مشرف به تخت جمشید واقع شده است متعلق به اردشیر دوم و اردشیر سوم شاهنشاهان هخامنشی می‌باشد. در جنوب تخت جمشید یک آرامگاه به صورت نیمه‌تمام رها شده است که بر بنیان دیدگاه برخی از باستان شناسان، منسوب به داریوش سوم است.

جدا از سازندگان تخت جمشید که داریوش یکم، خشایارشا و اردشیر یکم بودند، اردشیر سوم نیز بازسازی‌هایی در تخت جمشید انجام داد.

نام تخت جمشید در زمان ساخت، «پارسَه» پارسی باستان: 𐎱𐎠𐎼𐎿 به معنای «شهر پارسیان» است زیرا به ایالت پارس منسوب بود.

یونانیان آن را «پِرسپولیس» (به یونانی Περσέπολις یعنی «پارسه‌شهر» ؛(Pérsēs) Πέρσης:پارسی و(pólis) πόλις:شهر) خوانده‌اند. واژه یونانی یادشده امروزه در بیشتر زبان‌های اروپایی بازتاب یافته است.

در زمان ساسانیان به تخت جمشید سَدْستون (صد ستون) می‌گفتند. چنانچه در سنگ‌نبشته شاهپور سکانشاه این نام بدیسه «سَدستون» (به پهلوی: 𐭮𐭲𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩, sadstūn) در بند پنجم نوشتار هویداست
در فارسی معاصر این بنا را «تخت جمشید» یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند. تاورنیه جهانگرد فرانسوی که در عصر صفوی چندین بار به ایران سفر کرد، از تخت‌جمشید با نام «چهل منار» یاد می‌کند.

در شاهنامه فردوسی آمده است:

جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش می‌کشیدند.

صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابه‌های پارسه عبور می‌کردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را می‌دیدند که روی دست مردم بلند شده است و از آنجا که نمی‌توانستند خط میخی کتیبه‌های حک شده روی سنگ‌ها را بخوانند، می‌پنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان‌شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بوده است.

در دوره اسلامی این مکان را محترم شمرده و آن را هزار ستون و چهل منار می‌نامیدند و با شخصیت‌هایی چون سلیمان نبی و جمشید ربطش می‌دادند.

نام مشهور غربی این محل یعنی پِرسِه پلیس ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس یا به صورت شاعرانه آن پِرسِپ تولیس (Perseptolis) لقبی است برای آتنه الهه خرد، صنعت و جنگ که ویران‌کنندهٔ شهرها معنی می‌دهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پیش از میلاد، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار برده است

برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید