کد خبر: 18992
دوشنبه 19 آبان 1404 - 05:00
دوشنبه 19 آبان 1404 - 05:00

معرفی پرفروش‌ترین رمان‌های دنیا

معرفی کتاب دون کیشوت اثر میگل دو سروانتس/ رمانی که دنیا را تسخیر کرد؛ شگفت‌انگیزترین و پرفروش‌ترین اثر ادبی قرن+ ویدیو

سوفیانیوز: در این قسمت با معرفی کتاب «دن کیشوت (جلد 1)» اثر میگل دو سروانتس در خدمتتان هستیم. خوشحال میشویم نظراتتان را درباره این کتاب ارزشمند با ما در میان بگذارید.

به گزارش سرویس چندرسانه سوفیانیوز، «دن کیشوت (جلد 1)» اثر میگل دو سروانتس سآودرا، نویسنده اسپانیایی و یکی از جاودانه‌های ادبیات کلاسیک جهان است. این کتاب با ترجمهٔ محمد قاضی در نشر ثالث چاپ شده است. در «دایرهالمعارف بریتانیا» آمده: «محبوبیت آنی دن کیشوت بیشتر ناشی از تنوع حوادث آن و غنا و فراوانی کمدی و مضحکه‌های آن و شاید هم ناشی از تازیانه‌هایی بوده که در این کتاب بر تن معاصران برجسته و ممتاز فرود آمده است؛ غم نهفته و بی‌سر و صدای آن، انسانیت عظیم آن، و انتقاد نافذی که در آن از زندگی شده است، به کندی مغتنم شمرده شد.»

درباره کتاب دن کیشوت (جلد 1)

شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه «دن کیشوت» این همه مورد عشق و علاقه ملت‌های گوناگون نبوده است. بسیاری از کتاب‌ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی‌رود؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی یا طبقات ممتاز است. اما «دن کیشوت» همه حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توأم ساخته است.

دن کیشوت نجیب‌زاده‌ای است که در دورانی که شوالیه‌گری (عیاری و پهلوانی قرون وسطایی) دیگر رونقی ندارد می‌خواهد بساط پهلوانی علم کند. قصد او این است که به اوهام و تخیلات خود، که در نتیجه شب و روز خواندن داستان‌های پهلوانی در ذهن او خانه کرده است، صورت واقعیت بخشد. با آن‌که توان آن ندارد که مگسی را از خود براند، زره می‌پوشد و کلاه‌خود بر سر می‌گذارد و زوبین در دست و شمشیر بر کمر بر اسبی ناتوان‌تر از خود سوار می‌شود و در جستجوی حوادث و ماجراهای پهلوانی سر به دشت و بیابان می‌نهد. اما واقعیت‌های زندگی کجا و اوهام و پندارهای او کجا! دن کیشوت بی‌هدف نیست و افکار و آرمان‌های عالی دارد، ولی چون واقعیت‌ها با او سرِیاری ندارند و زندگی با اندیشه‌های او جور در نمی‌آید، به جنگ واقعیت می‌رود. نبرد تن به تن او با آسیاب‌های بادی زنده‌ترین نمونه درافتادن خودسرانه و کورکورانه او با مظاهر عینی و واقعی حیات است.

کتاب دن کیشوت

کتاب دن کیشوت (جلد 1) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک، داستان‌های قهرمانی و ادبیات پیکارسک پیشنهاد می‌شود. اگر از خواندن کتاب‌هایی مثل کمدی الهی (دانته آلیگیری)، چنین گفت زرتشت (فردریش نیچه) و ایلیاد (هومر) لذت بردید، این اثر را نیز دوست خواهید داشت.

بهترین ترجمه کتاب دن کیشوت

ترجمهٔ محمد قاضی از دن کیشوت یکی از بهترین و ماندگارترین ترجمه‌های فارسی این اثر است، چون نثری روان، فصیح و سرشار از واژه‌های زیبای فارسی دارد و حال‌وهوای طنز و کنایه‌های متن اصلی را به‌خوبی منتقل می‌کند. او با شناخت عمیق از زبان و ادبیات فارسی و حفظ روح اثر سروانتس، نسخه‌ای خلق کرده که هنوز هم محبوب‌ترین ترجمه در میان فارسی‌زبانان است. عده‌ای می‌گویند تلفظ صحیح نام کتاب، دن کیخوته بوده و قاضی به اشتباه نام آن را دن کیشوت رواج داده، باوجوداین، ترجمه‌ی محمد قاضی بهترین ترجمه از این کتاب است.

درباره میگل سروانتس

دن میگل د سِروانتِس ساآودرا ملقب به شاهزاده نبوغ در 29 سپتامبر 1547 میلادی در آلکالاد هنارس در 32 کیلومتری مادرید دیده به جهان گشود. پدر وی پزشک بود و همیشه در این آرزو بود که فرزندش یک شوالیه سرشناس و نامدار اسپانیایی شود اما میگل همانطور که با فنون رزم‌آوری آشنا شده بود به شعر سرودن علاقه زیادی داشت. سروانتس در 17 سالگی به دستور فیلیپ دوم پادشاه وقت اسپانیا برای شرکت در جنگ به ایتالیا سفر کرد و به ارتش این کشور پیوست و در جنگ لپانتو شرکت کرد و در این جنگ بود که دست چپش به دلیل صدمه‌ای که به اعصاب دستش وارد شد از کار افتاد. وی در ایتالیا به مطالعه برخی از آثار ادبی پرداخت و تحت تأثیر هنر ایتالیایی قرار گرفت. سروانتس بعد از بازگشت به اسپانیا به ارتش این کشور پیوست و در همین زمان بود که از پادشاه اسپانیا نشان دلیری دریافت کرد. سرانجام وی در 1572 میلادی به زندگی نظامی خود پایان داد و زندگی عادی خود را از سر گرفت.

درباره تحصیلات ابتدایی سروانتس ابهاماتی وجود دارد، بنابر یکی از داستان های وی با نام داستان های عبرت آموز او مدتی در مدرسه یسوعی ها (وابسته به کلیسای کاتولیک) سرگرم تحصیل بوده است. بر خلاف نویسندگان آن دوره اسپانیا، او هیچگاه تحصیلات دانشگاهی نداشته است. خوان لوپز دِ اویوس مدیر مدرسه شهرداری مادرید از سروانتس به عنوان شاگرد دوست داشتنی یاد می کرد. در هر صورت او می بایستی که دانش آموزی در همین مدرسه بوده باشد یا آن که زیر نظر شخصی به نام لوپز دِ اویوس تحصیل کرده باشد.

بخشی از کتاب دن کیشوت (جلد 1)

پس از فراغ از این مهم به سراغ مرکب خویش رفت. با آن‌که حیوان پوست و استخوان، بیش از گوشت و جان داشت و ظاهر وی غم‌انگیزتر از اسب گونلا بود به نظر چنین آمد که نه بوسفال اسب اسکندر و نه بابیه‌کا Babiéca اسب سید، هیچ یک با اسب او قابل قیاس نبوده‌اند. چهار روز هم به نشخوار کردن اسامی در مغز خود پرداخت تا ببیند چه اسمی به اسبش بدهد و در این باره با خود می‌گفت: «درست نیست که اسب چنین پهلوان نامدار که ذاتا حیوانی اصیل است نام مشهوری نداشته باشد.» لذا کوشید تا نامی برای اسبش بیابد که برساند حیوان قبل از ورود به دنیای پهلوانان سرگردان چه بوده است و اکنون چیست. از طرفی عقل حکم می‌کرد که چون صاحبش تغییر وضع داده بود او نیز تغییر اسم دهد و نامی باشکوه و پر طمطراق متناسب با موقعیت جدید و حرفه تازه‌ای که از این پس پیشه می‌کرد بر گزیند. این بود که پهلوان پس از آن‌که تعداد زیادی اسم در حافظه و در مخیله خود ساخت و در آن‌ها جرح و تعدیل کرد و حذف و اضافه به عمل آورد و سر و دست آن‌ها را شکست و باز ساخت عاقبت به این نتیجه رسید که اسم او را رسی نانت بگذارد، اسمی که به نظرش باشکوه و آهنگین آمد و از آن مستفاد می‌شد که حیوان ابتدا چه بوده و اینک چه بوده و چگونه برترین مرکب جهان گردیده است.

وقتی پهلوان اسمی باب طبع خود به اسبش داد خواست تا برای خود نیز اسم شایسته‌ای برگزیند و این فکر هشت روز دیگر از وقت او را برای یافتن نام جدید گرفت تا در پایان آن مدت مصمم شد خود را دن کیشوت Don Quichotteبنامد. به قراری که می‌گویند از همان‌جا است که مؤلفین حکم کرده‌اند که لقب قبلی پهلوان «کیگزادا» بوده است نه «کزادا» که برخی خواسته‌اند آن‌را به دیگران بقبولانند. آن‌گه چون به یادآورد که آمادیس دلاور تنها به انتهاب نام ساده «آمادیس» اکتفا نکرده بلکه نام وطنش را نیز به آخر اسم خود افزوده بود تا وطن را بلند آوازه سازد و لذا خود را «آمادیس گل» نامیده بود، او نیز به عنوان یک پهلوان کامل عیار خواست نام وطنش را به نام خود بیفزاید و خود را «دن کیشوت مانش» بنامد تا به خیال خود هم نژاد و مسقط الرأس خود را مشخص نماید و هم با اقتباس نام وطنش موجب افتخار آن گردد.

معرفی نویسنده میگل دو سروانتس

میگل دو سروانتس یکی از مشهورترین نویسندگان اسپانیایی است که در تمام قرون و اعصار تا به امروز هیچ نویسنده‌ی اسپانیایی‌زبانی روی دست شهرت او پیدا نشده است! جایگاه سروانتس در دنیای ادبیات آنقدر رفیع است که عده‌ی زیادی فقط نابغه‌ای مثل شکسپیر را هم‌رده‌ی او می‌دانند. میلیون‌ها نفر در طی قرن‌ها به خاطر دون کیشوت شیفته‌ی زبان اسپانیایی شدند و میگل دو سروانتس با همین یک رمان بلندش توانست دل میلیون‌ها نفر را به دست بیاورد و با شجاعت‌های حماقت‌بار شوالیه‌اش در ذهن مردم غیراسپانیایی هم جاودانه شود!

زندگی پرماجرای میگل دو سروانتس

میگل دو سروانتس در 29 سپتامبر 1547 در آلکالا دو هنارس محله‌ای در مادرید اسپانیا متولد شد. خانواده‌ی او دائما در حال جابه‌جایی بین شهرها بودند و تا سال‌ها یک محل و یک شهر ثابت برای زندگی نداشتند. نقل مکان دائمی بین شهرهای والادولید، سویل، تولدو و.... ادامه داشت تا این که میگل در 19 سالگی (1566) تصمیم گرفت و زندگی در شهر مادرید را انتخاب کرد. انتخاب شهر مادرید اهمیت دارد، چرا که میگل در همین شهر بود که کشف کرد از چه چیزی بیشترین لذت را می‌برد و اجرای نمایش دومین انتخاب پراهمیت و اثرگذار میگل دو سروانتس به حساب می‌رود.

پس از گذشت 4 سال میگل دو سروانتس به ایتالیا رفت و زندگی در شهرهای مختلف این کشور را تجربه کرد. در سال 1571 جنگ لِپانتو شروع شد و میگل دو سروانتس بیست‌وچهارساله طی تصمیمی عجیب به ارتش پیوست. جنگ خیلی زود روی نکبت‌بارش را به او نشان داد و در اثر اصابت یک گلوله به دست راستش، دچار نقص عضو شد. دو سال زندگی در ایتالیا و شهر به شهر گشتن در این کشور برای او ادامه داشت، تا این که با کشتی‌اش عازم اسپانیا شد.

در راه برگشتن به اسپانیا کشتی او مورد حمله‌ی دزدان دریایی الجزایری قرار گرفت و دزدان تمام اموال میگل را گرفتند. پیش از شروع این سفر میگل پذیرفته بود تا نامه‌ی یک دوک را به شخصی مهم در اسپانیا برساند و دزدان دریایی وقتی لباس‌های میگل را می‌گشتند، این نامه را پیدا کردند!

پیدا شدن نامه دزدان دریایی را به این تصور انداخت که میگل شخصی مهم است. بنابراین او و برادرش را گروگان گرفتند و برای آزادی این دو از فردی که قرار بود نامه به او رسانده شود، 500 سکه‌ی طلا را خواستند. طبیعتا هیچکس حاضر نیست برای دو فردی که نمی‌شناسد چنین مبلغ هنگفتی را بپردازد و میگل دو سروانتس پنج سال جهنمی به عنوان برده در الجزایر به سر برد.

مادرشان توانست بخشی از این پول را به دزدان بپردازد، اما فقط برادر میگل با این پول آزاد شد و به اسپانیا برگشت. سروانتس در این مدت بارها تلاش کرد تا از جهنمی که در آن اسیر شده بود، فرار کند، اما نتوانست کاری از پیش ببرد.

در سال 1580 یک گروه از مسیحیان معتقد به تثلیث (ترینیتین‌ها) برای آزاد کردن سروانتس به الجزایر آمدند، اما آنها فقط سیصد سکه‌ی طلا داشتند و مجبور شدند باقی مانده‌ی این مبلغ را از مسافرهای اسپانیایی و دیگران قرض بگیرند. در نهایت سروانتس در 19 سپتامبر 1580 آزاد شد و توانست رنگ اسپانیا را دوباره ببیند!

بعد از اینکه پای سروانتس بیچاره به اسپانیا رسید، باید تا پای جان کار می‌کرد تا بدهی‌هایش برای آزادی را بپردازد! او بعد از چهار سال با یک نجیب‌زاده‌ی اسپانیایی ازدواج کرد، اما اینجا هم شانس با او همراهی نکرد! چرا که حاصل این ازداج یک زندگی شاد نبود و تنها دو سال دوام پیدا کرد.

میگل دو سروانتس بعد از جدایی، تصمیم گرفت سفرهایش را از سر بگیرد و این بار به آندلس سفر کرد. کمی بعد به سِویل رفت. او اول به عنوان تامین‌کننده‌ی مواد غذایی سلطنتی و بعد از مدتی به امور مالی و بانکی مشغول شد. در سال 1597 بانکی که میگل در آن کار می‌کرد، ورشکسته شد. این تمام ماجرا نبود، چون سروانتس بیچاره این بار با اتهام دزدی از پول‌های بانک به زندان افتاد!‌

همین نقطه می‌توانست یک بدبیاری مطلق باشد و میگل دو سروانتس برای همیشه نیست و نابود شود! میگل رمان دون کیشوت را تماما در زندان نوشت و اولین نسخه از این کتاب در سال 1605 در اسپانیا منتشر شد.

یازده سال بعد از انتشار دون کیشوت، میگل دو سروانتس در تاریخ 23 آوریل 1616 در شهر مادرید از دنیا رفت. او هیچوقت نفهمید که دون کیشوت تبدیل به یکی از درخشان‌ترین رمان‌های دنیا می‌شود و گذشت قرن‌ها هم نمی‌تواند ذره‌ای از جذابیت آن کم کند.

ماجراهای اعجاب‌آور میگل دو سروانتس حتی بعد از مرگش هم تمامی نداشت! جسد سروانتس را طبق وصیت‌نامه‌اش در صومعه‌ی راهبان اهل تثلیث دفن کردند، اما چند سال بعد راهبان این صومعه به جایی دیگر منتقل شدند و گفته می‌شود که تابوت اجساد را هم با خود برده‌اند! به همین علت کسی دقیقا نمی‌داند که محل دفن سروانتس دقیقا کجا است!

آثار میگل دو سروانتس

در طول پنج قرنی که از انتشار دون کیشوت گذشته است، میلیون‌ها نفر به واسطه‌ی همین کتاب به زبان اسپانیایی علاقه‌مند شدند و افراد زیادی هم با این کتاب این زبان را فراگرفتند. به همین علت میگل دو سروانتس که حتی مدفن مشخصی ندارد، برای همیشه در ادبیات جهان و برای زبان اسپانیایی ماندگار شده است.

رمان دون کیشوت اولین رمان مدرن ادبیات غرب است. اصلوب و قواعد چنان در این کتاب رعایت شده که در کالج‌ها و موسسات ادبی برای تدریس به هنرجویان داستان‌نویسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این رمان دو جلدی است که جلد دوم آن ده سال بعد از جلد اول منتشر شد و نویسنده‌اش موفقیت و ماندگاری آن را حتی در خواب هم نمی‌دید. چرا که یازده سال پس از نوشتن این کتاب از دنیا رفت.

عده‌ی بسیاری از منتقدین ادبی اعتقاد دارند که تنها نبوغ شکسپیر می‌تواند هم‌رده‌ با میگل سروانتس باشد. چرا که این کتاب یکی از تراژیک‌ترین آثار ادبی دنیا است و در عین حال می‌تواند عنوان کمدی‌ترین اثر ادبی جهان را هم به خود اختصاص بدهد. راز ماندگاری نام سروانتس و دون کیشوت گنجاندن کمدی و تراژدی در کنار یکدیگر است، بدون این که اصل داستان ضربه‌ای ببیند یا از چشم مخاطب بیفتد.

عمق و جذابیت دون کیشوت آنقدر زیاد است که چند نسل از بزرگان ادبیات این کتاب را کتاب تاثیرگذار زندگی خود دانسته‌اند و به نوعی دو سروانتس پدر معنوی مخاطبان و نویسندگان بسیاری به شمار می‌رود. هرمان ملویل، چارلز دیکنز، فاکنر و... از جمله‌ی نویسندگانی هستند که این اثر را برای خود الهام‌بخش دانسته‌اند.

استاد شیشه‌ای یکی از داستان‌های جذاب و خاص سروانتس است. این داستان بسیار کوتاه است و تنها 38 صفحه دارد. این داستان از نظر محتوا با آثار دیگر سروانتس متفاوت است، چرا که یکی از مهم‌ترین موضوعات آن عشقی دامن‌گیر و جنون‌آمیز است. در ابتدای داستان زنی ثروتمند و مشهور دل به مردی می‌بازد که هیچگونه اشتیاقی نسبت به او ندارد. زن بعد از انواع و اقسام وسوسه‌هایی که به کار می‌بندد، نه می‌شنود و خود را خوار و خفیف می‌بیند. در ادامه زن به دنبال راهی می‌گردد تا مهر خود را هر طور که شده به دل مرد جوان بیاندازد. به همین جهت سر از دخمه‌ی زنی جادوگر درمی‌آورد و از او یک معجون موسوم به عشق را می‌خرد، اما ماجرا به شکلی دیگر پیش می‌رود.

کتاب داستان‌های عبرت‌انگیز که شامل 12 داستان کوتاه از میگل دو سروانتس است، چند سال بعد از انتشار دون کیشوت منتشر شد. این در حالی است که این داستان‌های کوتاه در بین سال‌های 1605 – 1558 خلق شده بودند و از نظر ادبی و هنری دست کمی از دون کیشوت نداشتند. داستان‌های عبرت‌انگیز تنها سه سال پیش از مرگ سروانتس در اسپانیا منتشر شد و نویسنده در هنگام خلق این داستان‌ها هیچ هدفی به جز ارائه‌ی درس‌های اخلاقی و پندهایی مربوط به عفت و پاکی و... به مخاطبانش را دنبال نمی‌کرده. به همین دلیل نام این مجموعه داستان‌های عبرت‌انگیز گذاشته شد.

سروانتس در این مجموعه داستان شخصیت‌های جالب و به یاد ماندنی بسیاری را خلق کرده که از فروشندگان خرده‌پا تا جادوگران و شیادان و تیغ‌زنان ماهر را در بر می‌گیرد. سروانتس چنان در خلق شخصیت‌ها قوی ظاهر شده که در طول قرن‌ها الهام بخش نویسندگان زیادی بوده و البته اغلب آنها حتی نتوانستند ذره‌ای از نبوغ او را تکرار کنند.

نظر شما در مورد کتاب دن کیشوت (جلد 1) چیست؟ لطفاً اگر این کتاب را خوانده‌اید، نظرات و تفکرات خود را پیرامون کتاب با ما در قسمت نظرات همین معرفی کتاب با ما به اشتراک بگذارید. با صحبت کردن پیرامون کتاب، درک و فهم خود را از کتاب بیشتر خواهیم کرد.

برای مشاهده سایر مطالب معرفی کتاب با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.
اینستاگرام ساعدنیوز را دنبال کنیداینستاگرام ساعدنیوز پلاس را دنبال کنید