(ویدیو) استاد شهریار با صدای بغضآلود و گریان این شعر بینظر را میخواند: دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت/ شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
سوفیانیوز: وقتی استاد شهریار شعر غمانگیز میخواند، واژهها اشک میشوند و سکوت سنگینتر…
به گزارش سرویس چندرسانهای پایگاه خبری سوفیانیوز، استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی، مشهور به شهریار، یکی از ستارگان درخشان آسمان شعر و ادب فارسی است. اشعار او، چه به زبان شیرین فارسی و چه به زبان دلنشین ترکی آذربایجانی، آینهای تمامنما از احساسات لطیف، دردهای مشترک انسان و زیباییهای طبیعت است. شهریار با زبانی ساده و شیوا، عمق وجود انسان را لمس میکند و به بیان لطیفترین احساسات و مفاهیم میپردازد.
یکی از ویژگیهای بارز شعر شهریار، سادگی و روانی آن است. او با استفاده از واژگان رایج و تعبیرات ساده، مفاهیم عمیق را به زیبایی هرچه تمامتر بیان میکند. اشعار او، هم برای عامه مردم قابل فهم است و هم برای اهل ادب و دانش، حاوی نکات ظریف ادبی و هنری است. شعر شهریار، علاوه بر زیباییهای ظاهری، از عمق و معنای فلسفی نیز برخوردار است و به مسائل اجتماعی و انسانی نیز میپردازد.
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
ز گَرد راه، برون آ که پیر دست به دیوار
به اشک و آهِ یتیمان دویده بر سر راهت
بیا که این رمد از چشم عاشقان تو ای شاه
نمیرمد مگر از توتیای گرد سپاهت
بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست
تویی که سوده کمربند کهکشان به کلاهت
جمال چون تو به چشم و نگاه پاک توان دید
به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت
در انتظار تو میمیرم و در این دم آخر
دلم خوشاست که دیدم به خواب گاه به گاهت
اگر به باغ تو گل بردمید و من به دل خاک
اجازتی که سری برکنم به جای گیاهت
تنور سینهی ما را ای آسمان به حذر باش
که روی ماه، سیه میکند به دودهی آهت
کنون که میدمد از مغرب آفتاب نیابت
چه کوههای سلاطین که میشود پَر کاهت
تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی
که سرجهاد تویی و خداست پشت پناهت
خدا وبال جوانی نهد به گردن پیری
تو (شهریار) خمیدی به زیر بار گناهت
برای مشاهده ویدئوهای بیشتر اینجا کلیک کنید