کد خبر: 12736
دوشنبه 19 آذر 1403 - 10:41
دوشنبه 19 آذر 1403 - 10:41

نقد و بررسی صفر تا صد «بازی مرکب»/ بازی مرگ برای بقا یا بهای رسیدن به رویا؟!

نقد و بررسی صفر تا صد «بازی مرکب»/ بازی مرگ برای بقا یا بهای رسیدن به رویا؟!

سوفیانیوز: قصه‌گویی آغاز می‌شود و مخاطب در عرض چند دقیقه به دل‌سوزی برای شخصیت مرد رو می‌آورد. او در نگاه نخست از ویژگی عجیب‌وغریب شدیدا جذب‌کننده‌ای برخوردار نیست. اهل شرط‌بندی است، رخدادهای تلخی را پشت سر گذاشته، بدهی فراوان به افراد خطرناک دارد و هر لحظه زندگی خود را...

به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری سوفیانیوز؛ طی برترین دقایق بهترین اپیزودها، نویسندگی قدرتمند سریال Squid Game مخاطب را قدم به قدم به سمت پرسش‌هایی هل می‌دهد که دیگر راجع به شخصیت‌ها نیستند. بلکه در ذهن انسان جا می‌گیرند و او را با این تفکر تحت فشار قرار می‌دهند که اگر مثل کاراکترها در فلان وضعیت قرار داشت، واقعا با غریزه‌ی بقا کدام حد و مرزهای اخلاقی را پشت سر می‌گذاشت؟ افشا شدن رازهای سریال Squid Game برای مخاطب می‌تواند کاری کند که او تحت تاثیر شوک اصلی برخی از این لحظات کلیدی قرار نگیرد و بخشی از یک تجربه‌ی خاص و قدرتمند را هرگز نداشته باشد. آیا در صورت لو رفتن برخی از نکات داستان هم سریال ارزش یک دور تماشا را دارد؟ قطعا. ولی اگر می‌توانید، کم‌وبیش چشم‌بسته دل به دریا بزنید.

همین‌جا یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت سریال Squid Game به چشم می‌آید؛ تناسب مثال‌زدنی بین محتوا و پلتفرم پخش محتوا. جنس داستان‌گویی سریال Squid Game به شکلی است که یک کمپین تبلیغاتی مفصل و پرخرج می‌تواست آسیبی جدی به آن وارد کند. از آن سو اگر پخش یک سریال کره‌ای از کشور محل ساخت آغاز می‌شد و سپس با کسب موفقیت محلی فرصت رفتن به پلتفرم‌های مختلف در کشورهای گوناگون را به‌دست می‌آورد، باز بارها همه به تفصیل راجع به داستان آن صحبت می‌کردند و تعداد محدودی از تماشاگرها موفق به لمس تجربه‌ی اصلی می‌شدند.

سریال Squid Game نتفلیکس با 9 قسمت برخوردار از مدت‌زمان‌های متفاوت، نمونه‌ی بارز تولید محتوای درست برای پلتفرم مناسب است.

پس برای منفجر شدن بمبِ چنین اثری واقعا هیچ راهی بهتر از پخش ناگهانی و بدون سروصدا از یک شبکه‌ی آنلاین با حدودا 210 میلیون مشترک در نقاط متفاوت جهان وجود نداشت. نتفلیکس دقیقا برای به هیجان آوردن مشترک‌های خود و نگه داشتن آن‌ها به اثری همچون سریال Squid Game نیاز دارد و یک ساخته‌ی به‌خصوص غیر انگلیسی‌زبان به مانند سریال Squid Game برای رسیدن به بیشترین موفقیت ممکن باید توسط چنین پلتفرمی به مخاطب برسد.

تبلیغات دهان به دهان و سربسته موفق به تبلیغ اثر می‌شوند، مخاطب به آسانی صرفا با چند بار شنیدن نام یک اثر یا دیدن پوستر آن سراغ شبکه‌ی آنلاین مورد بحث می‌رود و تجربه‌ی اصلی تقدیم وی می‌شود. جالب این‌جا است که شبکه‌ی آنلاین استریم‌محور نتفلیکس هم رسما با حداقل هزینه‌ی تبلیغات ناگهان می‌بیند که یک اثر خارجی در آستانه‌ی رکوردشکنی اساسی قرار دارد. بماند که بارها دیده‌ایم چه‌قدر انعطاف‌پذیری بسیار زیاد یک شبکه آنلاین در مدت‌زمان هر قسمت نیز به نفع نویسندگان سریال‌ها تمام می‌شود.

این نوع پخش مخصوصا برای اثری جواب می‌دهد که طی همان قسمت اول مخاطب را کاملا با خود همراه کند. سریال Squid Game نه‌تنها پس برانگیختن سریع احساس هم‌دردی مخاطب با شخصیت اصلی برمی‌آید و ما را برای او نگران می‌کند، بلکه با اولین اپیزود موفق به قرار دادن سوالات گوناگون در ذهن مخاطب می‌شود. این‌گونه وقتی اولین قسمت Squid Game به اتمام می‌رسد، ما هم کاراکتر اصلی را می‌شناسیم، هم می‌دانیم که او چه نیاز شدیدی به کسب پول دارد و هم متوجه هستیم که چه موانع دهشتناکی در مسیر تلاش او برای رسیدن به هدف خود قرار گرفته‌اند. نویسنده اصول خلق یک درام پرکشش برای مخاطب را خوب می‌شناسد.

در همین حین تماشاگر انقدر راجع به ماجرای اصلی سؤال دارد که نمی‌تواند از تماشای اثر دست بکشد. زیرا شرایط شخصیت‌ها در ظاهر نامعمول و شدیدا متفاوت با اتفاقات جهان واقعی است. ولی دردهای آن‌ها را انسان‌ها می‌فهمند. زیرا در جوامع مدرن مختلف مشکلات مالی جلوه‌های مختلف خود را نشان می‌دهند و نیاز بسیار زیاد و شدید افراد به پول، آن‌ها را گاهی به سمت انجام جنون‌آمیزترین کارها سوق داده است. مدام زیر لایه‌های مختلف داستانی سریال Squid Game به‌سادگی فقر و درد قرار می‌گیرد. پس درک بسیاری از این آدم‌ها کار سختی نیست.

ولی ماجرا به فیلم‌نامه‌نویسی درست خلاصه نمی‌شود. بخش زیادی از قدرت Squid Game حاصل پرتاب کردن به موقع و درست مخاطب از جهان عادی به محیطی ساخته‌شده برای تجربه‌های دیوانه‌وار است. اگر طراحی صحنه‌ی سریال انقدر پرجزئیات و معرکه نبود، Squid Game شاید تا این اندازه بیننده را به دنیای داستانی خود نمی‌برد.

Squid Game بدون نقص نیست و طی برخی از لحظات همچون زمان رای‌گیری برای پایان دادن به مسابقات بیش از حد موقعیت را دراماتیزه می‌کند. هیچ نیازی به این وجود نداشت که رای‌گیری تا آخرین نفر ادامه داشته باشد و انقدر پایاپای پیش برود. همچنین سریال مخصوصا حدودا طی 30 دقیقه‌ی پایانی بیش از اندازه رو به توضیح دادن خود می‌آورد. شاید اگر داستان با همان قاب تلخ نابود شدن مرد کنار جنازه‌ی مادر تمام می‌شد، هم مخاطب فرصت بیشتری برای تئوری‌پردازی داشت و هم قدرت معناسرایی اثر افزایش پیدا می‌کرد. برخی حفره‌ی داستانی نیز در طول این قصه‌گویی 9 قسمتی به چشم برخی از بینندگان می‌آیند.

ولی اصل تجربه واقعا لایق احترام و تأثیرگذار می‌ماند. زیرا یک یادآوری و هشدار جدی است؛ به 100ها میلیون انسان همچون من که نمی‌فهمند چه‌قدر بنده‌ی تلاش برای موفقیت‌هایی شده‌اند که از صفر تا صد پیوندخورده به شکست 10ها انسان دیگر هستند. مرگ‌های زیادی در سریال Squid Game رخ می‌دهند و خون‌های فراوانی جاری می‌شوند. ولی برخی از ترسناک‌ترین لحظات بیرون از محیط جزیره شکل می‌گیرند.